انام
در رمان «انام»، امپراطور خردسال ویتنام، کان، که فقط هفت سال دارد به دربار لویی شانزدهم آمده تا برای پدرش که در پی شورش مردم از سلطنت خلع شده، از پادشاه طلب حمایت کند. کان اما در اثر سینهپهلو در قصر ورسای میمیرد و اسقف پییر پینو دوبران که محبت کودک به دلش افتاده، دو کشتی را برای رهایی ویتنام از جنگ تجهیز میکند. تنها چند راهب و راهبه از این سفر جان به در میبرند و راهپیماییشان در میان جنگلها و مردابهای ویتنام بدل به آموزشی دربارهی حقیقت جان و بازگشت به اصل جهان میشود.
۱۵۰,۰۰۰ ریال
کریستوف باتای از هفده دسالگی آغاز به نوشتن کرد. وی جوانترین نویسندهی فرانسوی شد که جایزهی گنکور دبیرستانی را از آن خود کرده است. یکی از علایق اصلی باتای، بازسازی حولدث تاریخ کهن و معاصر فرانسه در قالب رمان است. زبان صیقلخورده اما عاری از تصنع او، کانونیترین نقطهی قوت آثارش به شمار میآید. در رمان «انام»، امپراطور خردسال ویتنام، کان که فقط هفت سال دارد به دربار لویی شانزدهم آمده تا برای پدرش که در پی شورش مردم از سلطنت خلع شده، از پادشاه طلب حمایت میکند. کان اما در اثر سینهپهلو در قصر ورسای میمیرد و اسقف پییر پینو دوبران که محبت کودک به دلش افتاده، دو کشتی را برای رهایی ویتنام از جنگ تجهیز میکند. تنها چند راهب و راهبه از این سفر جان به در میبرند و راهپیماییشان در میان جنگلها و مردابهای ویتنام بدل به آموزشی دربارهی حقیقت جان و بازگشت به اصل جهان میشود.
انتشارات: دیبایه
زمان انتشار: 1393
تعداد صفحات: 76
-
امتیاز 5.00 از 5ایجاد شهرهای بهتر با کودکان و نوجوانان توسط: ۲۰۰,۰۰۰ ریال
شهرها در سراسر دنیا از جمله در کشور ما با مشکلات بیشماری مواجه هستند، جهان در حال شهری شدن است و این راهی بیبرگشت میباشد. برای مواجه شدن با این مشکلات و هدایت این روند چارهای جز تجدیدنظر در روشهای سنتی اداره شهرها وجود ندارد؛ از جمله این روشها میتوان به «مشارکت» مردم در گروههای سنی و جنسی مختلف در مدیریت شهر اشاره نمود. برخی میپندارند مشارکت فقط معطوف به گروه سنی بزرگسال میباشد و کودکان و جوانان در این زمینه نقشی ندارند.
کتابی که ترجمه آن پیش روی شما است به این مهم پرداخته است و نه تنها ضرورت این امر را اثبات نموده، بلکه به تفصیل تکنیکها و روشهای مشارکت را مورد بحث قرار داده است. محتوای کتاب بر گرفته از دانش نظری و تجربیات گسترده مؤلف آن است.
در حالی که خصوصاَ در سالهای اخیر حمایتها برای مشارکت جوانان در توسعه جامعه افزایش یافته است، سؤالاتی از این قبیل که «آیا مشارکت جوانان به راستی ارزشمند است؟» کمتر به گوش میخورد و در عوض سؤالاتی راجع به آن که «چه روشهایی برای مشارکت جوانان مؤثر است؟» بیش از پیش شنیده میشود.
کتابچه راهنمای «ایجاد شهرهای بهتر با کودکان و جوانان» پاسخ مستقیم و تفضیلی است به سؤال دوم. این راهنما فضایی را به اصول و مفاهیم مشارکت جوانان اختصاص میدهد، اما بر رویکردهایی که در میدان آزموده شدهاند و روشهایی برای به وقوع پیوستن حقیقی آن متمرکز است.
صرفنظر از دخیل نمودن جوانان برای ایجاد پیشرفت در محلهای سکونت آنان، استراتژیهای مؤثری برای ایجاد شهرهای بهتر وجود دارد که از آن جمله میتوان به فرایند حقیقی مشارکت جوانان، کمک به جوانان برای توجه به یکدیگر، احترام به عقاید متفاوت و یافتن زمینههای مشترک، افزایش توانایی جوانان برای تفکر نقادانه، ارزیابی و تعمق، حمایت از دستاوردهای جوانان، آگاهیدادن و حل مشکلات به طور جمعی و کمک به جوانان برای افزایش دانش و کسب مهارتها برای ایجاد تغییر در دنیای اطراف آنان اشاره نمود.
امیدوارم که این راهنما ابزار مفیدی برای افراد موافق با این عقاید باشد و به شما نیز کمک کند تا به پتانسیلی پی ببرید. که در اقدام ساده اما با اهمیت توجه به عقاید جوانان و دخیل ساختن آنان در روند تغییر سازنده اجتماع نهفته است،
راهنمای ایجاد شهرهای بهتر با کودکان و جوانان، یک راهنمای عملی در زمینه سازماندهی و تسهیل مشارکت جوانان در توسعه جامعه است. هدف بر آن بوده که این راهنما توسط برنامهریزان شهری، مقامات شهرداری، سازمانهای غیردولتی، مربیان، آژانسهای خدماترسانی به جوانان، حامیان جوانان و سایر افراد تأثیرگذار در توسعه جامعه از جمله افرادی که به جوانان و کیفیت زندگی آنان اهمیت میدهند و افراد آگاه از ارزش تحصیل جامعه و معتقد به قدرتمند ساختن جوانان به عنوان شالوده جامعه مدنی با نشاط و انعطافپذیر مورد استفاده قرار گیرد.
این راهنما چارچوبی را برای برنامهریزی جهت پروژههای مشارکتی و ایجاد حمایتهای سازمانی و سیاسی برای تحقق آنها فراهم میسازد و گامهای ضروری را برای سازماندهی یک پروژه مشارکتی خلاصه کرده و نشان میدهد چگونه میتوان از جوانان جهت تجزیه و تحلیل و اولویتبندی نیازهای آنان استفاده نمود. -
من، پرنده کوچک و زنگوله توسط: ۱۵۰,۰۰۰ ریال
اگر در یک جمله کانه کو میسوزو را معرفی کنیم، این میتواند بهترین جمله در مورد کانه کو باشد: «کانه کو، شاعر لطافت کودکانه.»
شعر کانه کو خوانندهاش را به فضای کودکی خویش میبرد و او را آن چنان با خود همراه میکند که گویی خواننده دوران کودکی خویش را تجربه میکند. با آن که شعر کانه کو مربوط محیطی دیگر، فضا و زمانی متفاوت از آنی است که خواننده در آن هست، اما احساسات شعر کانه کو از ورای حصار این همه تفاوتها و فاصلهها عبور میکند و در دل خواننده اثر میگذارد. عناصر درونی و ژرف انساندوستانه که در این اشعار نهفته است آن را از بند زمان رهانیده و جهانی میکند.کاش کوه شفاف بود
آن وقت میتوانستم
توکیو را از پشت آن ببینم
همانند برادرم که با قطار به توکیو رفت
کاش آسمان شفاف بود
آن وقت میتوانستم
پشت آن، خدا را ببینم
همانند خواهرم که فرشته شد
این شعر با آن که نزدیک به صد سال پیش در ژاپن سروده شده است، اما هر خواننده غیر ژاپنی نیز با آن ارتباط برقرار میکند. احساس دلتنگی، حس مشترک بنیآدم است. حس دلتنگی ناشی از دوری از دو عضو خانواده که یکی به توکیو رفته و امکان دیدارش نیست و دیگری رخت از این جهان فروبسته و پیش خدا رفته است.
جنبه نرمی و لطافت شعر کانه کو را میتوان متاثر از فرهنگ زنانه ژاپن دانست. فرهنگی که نرمش و لطافت خاص خود را دارد که در دیگر عناصر فرهنگی ژاپن از قبیل گلآرایی، باغ ژاپنی، مراسم چای سبز خوری، پرده نقاشیها و اوریگامیهای متنوع نیز خود را نشان میدهد. جنبه لطافت کودکانه شعر کانه کو مختص وی است که در شعر دیگر شاعران سرزمین آفتاب تابان به اندازه اشعار کانه کو نمود ندارد.
در مجموعه قبلی شعر شاعران معاصر که به نام «برگی در سایه» از همین انتشارات دیبایه به چاپ رسید، چند نمونه از شعر کانه کو را معرفی کردم. بسیاری از خوانندگان ایرانی شعر کانه کو شعرهای وی را لذتبخش توصیف کردند. این امر مرا بدان داشت که دنبال مجالی برای معرفی بیشتر این شاعر و اشعار لطیفش به خوانندگان ایرانی و فارسیزبانان باشم.
از اشعار این مجموعه در کتابهای درسی ژاپن نیز تدریس میشود. نیز آهنگسازان ژاپنی برای بسیاری از اشعار کانه کو، آهنگ درست کردهاند. اشعار کانه کو تا دهه هشتاد در ژاپن هم ناشناخته بود تا این که بر اثر تلاش نویسنده کودک به نام یازاکی سه تسواو، اشعار کانه کو در سال ۱۹۸۴ چاپ میشود و بلافاصله نام وی برزبانها میافتد.
مجموعه حاضر که در یک جلد از طرف انتشارات جولای ژاپن به چاپ رسیده است، همانند ترجمه مجموعه شعر «برگی درسایه»، بخشی از اشعار مربوط به دوران زندگی کوتاه شاعر است.من، پرنده کوچک و زنگوله
من اگر بال هم بزنم
نمیتونم پرواز کنم
پرنده مثل من نمیتونه بدوه
من اگه بدنمو تکون هم بدم
نمیتونم صدای زنگوله رو دربیارم
عوضش زنگوله و پرنده
به اندازه من آواز بلد نیستن
من، پرنده کوچک و زنگوله
هرکسی جای خودش خوبه!این شعر بیشک در دل هر خوانندهای نفوذ میکند. شعر کانه کو پرستش چیزهای کوچک، ضعیف، بینام و بیفایده است. هر چیزی که در روی سیاره زمین است شامل این پرستش است. دوست داشتم از احساس خوانندگان از خواندن شعرهای کانه کو باخبر میشدم. من عاشق شعرهای کانه کو هستم و خوشحال خواهم شد تعداد بیشتری از خوانندگان با این اشعار آشنا شوند. احساسی که کانه کو میسوزو از آن حرف میزند در قلب همه هست. میتوان با خواندن این آثار آن احساسات را کشف کرد.
-
مرد نیزار توسط: ۱۵۰,۰۰۰ ریال
مرد نیزار رمانی کوتاه و ملهم از قصهای قدیمی است که قدرت قلم نویسندهی بزرگ ژاپن را مینمایاند. نشر دیبایه رمان مرد نیزار را در ۶۰ صفحه منتشر کرده است.
جریانی که از مدتها پیش تحت عنوان مدرنیسم، در بطن تمدن غرب نطفه بسته و درگهواره پرتلاطم زمان بربالیده و گستاخانه قدکشیده بود، بعدها به طوفانی بدل شد با سیلابهای بسیار که تمام دشتها و شاهراههای جهان را درنوردید، تندبادی توفنده که طومار نیرومند ترین و دیرینه سال ترین باورهای بشری را که ریشه دراعماق قرنها داشت، در اندک زمانی درهم پیچید و به طاق نسیان سپرد. سیلابی بس مهیب، آشکارا و شتاب آلود، کمر به انهدام همان ارزشهایی بسته بود که انسان مشرقی، اوراد آن را حرف به حرف، واژه به واژه و خط به خط درگوش اعصار زمزمه کرده و به آیندگانش سپرده بود.
و چنین شد که اندوختهای سخت پربار به سادگی از کف رفت؛ و مشرقی محجوب که شرم و وقار در رگ و پیاش ریشه داشت، همان که سمبل وفاداری به ارزشها و پایبندی محض به خانواده بود، در کوتاه زمانی به معاملهای زیانبار رضایت داد. آوازه دلربای مدرنیته، عشوه گرانه، حجاب چشمها و قلبهای مشرقیان شد و زیبایی نیرنگش چنان بود که درآغاز هیچ زبانی به افشاگری آن گشوده نشد.
اما مرثیه خوان دلخسته این ویرانههای ابدی، نوحه سرای مزار این زیباییها، همان شاعران و قصه سازان معاصرند؛ آنان که خود را عزاداران حقیقی فرهنگی شقه شقه شده میدانند و جنگجویانی مغموم را مانند که جنگ نکرده شکست خورده اند…
درشرق دور، در سرزمین آفتاب تابان، در ژاپن نیز به مانند سرزمینهای دیگر، بوده و هستند مردانی که پیوسته بار اندوه و حسرت آن روزهای ازدست رفته، آن بهشت گمشده را بردوش کشیده اند و باغربتی زهرآگین، روشنیهای روزگاران گذشته را که اکنون جز خاطرهای ازآن بجای نمانده است، به یاد میآورند.
دراین میان " جونیچیرو تانیزاکی" نامی آشناست، نازپروردهای دردکشیده، آشنا به ادبیات غرب و بیگانه ازآن؛ او که دراوان جوانی، کوتاه زمانی دل درگرو پیشرفتهای صوری غرب سپرده بود، خیلی زود به طنین توخالی آن پی برد و به دامان ارزشهای سنتی ژا پن برگشت.زندگی و آثار جونیچیرو تانیزاکی
"جونیچیرو تانیزاکی" در ۲۴ ژوئیه ۱۸۸۶ در توکیو زاده شد و در خانوادهای مرفه بالیدن گرفت. پدرش بازرگان بود. در دانشگاه سلطنتی توکیو تحصیلات پربارش را آغاز کرد ولی مرگ اسفبار پدر به سال ۱۹۱۰، او را به ترک تحصیل وا داشت. در همان سال، اولین داستان کوتاه جانکاه و رقتبارش را با عنوان "خالکوبی" در مجلهای که تعدادی از دوستانش در نشر آن همکاری داشتند، منتشر میکند.
داستان "روسپی زیبای دربار" و "خالکوبی" او(به شکل عنکبوت) غوغایی بپا میکند و او را به سمت نویسندگی سوق میدهد. در سال ۱۹۱۳ تمامی داستانهای کوتاهش را در مجموعهای با عنوان "شیطان" گردآوری میکند که با فوجی از انتقادات مبنی بر "غیر اخلاقی" بودن این داستانها مواجه میشود. در دورهای که سینما در حال جان گرفتن بود، بیوقفه به نشر درامها، کمدیها و سناریوهایی پرداخته و نمایشنامه "اسکاروایلد" با عنوان "انتخاب لیدی ویندرمر" را نیز ترجمه میکند. در "یوکوهاما" سکنی گزیده و با ساکنین خارجی به معاشرت میپردازد. در آنجا بود که سیمای پرعشوه وناز زنان مغرب زمین دلش را فریفت. بعد از آنکه در سال ۱۹۲۳ زمین لرزهای هولناک شهر را ویران میکند، ساکن "کانزی" میشود.ویرانیهای ناشی ازاین زمین لرزه دل و جانش را عمیقاً منقلب میسازد بنابراین تصمیم میگیرد تا به غرب و چین برود ولی بعد از سال ۱۹۲۴ به ژاپن باز گشته و در همان سال اولین رمانش را با عنوان "عشق دیوانه" منتشر میکند. این دوره دردناک و در عین حال طنزآمیز، او را به ازدواج با "جوجی کاوی" و "ناعومی"، خدمتکار جوانی که زنان غربی را الگوی خود ساخته بود سوق میدهد. باز زنی خائن و اغواگر قهرمان داستان "طعمگزنه" است: مردی به سه زن دل میبازد، یکی دو رگهای اروپایی – آسیایی، دیگری اشراف زادهای ملال انگیز وآخری زیبارویی اصیل. تانیزاکی بخش دوم زندگیش را به ترجمه "جنجی مونوگاتاری"، اثر کلاسیک "موراساکی شیکیبو"، رماننویس قرن یازده، به ژاپنی مدرن اختصاص میدهد. در سال ۱۹۴۳ انتشار شاهکاراش، "چهار خواهر"، ممنوع میشود؛ چرا که گمان میرفت کتابی ناشایست در زمان جنگ باشد. این داستان خانوادگی جذاب که زندگی چهار جوان ژاپنی خیلی متفاوت از هم را در ژاپن، بین دو جنگ ترسیم میکند، سرانجام بین سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۴۸ منتشر میشود. بعد از جنگ، تانیزاکی رمانهای متهورانه خود را که در آنها پیری، ناتوانی و مرگ را کانون توجه خود قرار داده است، منتشر میکند. در "کلید" (اعتراف وقیحانه)، یک استاد محترم دانشگاه، در سن جنون جوانی، دیگر تاب تحمل زن جوان افراط کارش را ندارد. بعد از آزمودن چندین محرک، در مییابد که حسادت محرکی ناسنجیدنی ست… "ماجراهای مجنونی پیر" به نقل فاجعه آفرینی پیرمردی میپردازد که عشق پیریاش میجنبد و دلباخته عروسش میشود، زنی باپیشه رقاصی وبی قید. این زن زیرک از بذل و بخششهای پدرشوهر بهرهها میبردو زندگانی پرتجملی برای خود دست وپا میکند. درعوض آزادیهایی محدود به پدرشوهر میدهد ولی این مجنون پیر همواره شور عشق و کامجویی درسر دارد و به کارهایی دست مییازد که واقعا اسفبارند.
تانیزاکی در ژوئن ۱۹۶۵ دار فانی را وداع میگوید، او اثری شگرف بجا میگذارد که در نظر همگان اثری کبیر در قرن بیستم ژاپن بحساب میآید.
به نکوباد یادش، جایزه تانیزاکی یکی از ارزندهترین جوایز ادبی در ژاپن تلقی میشود. آثار دیگر تانیزاکی عبارتند از "عشق دیوانه"، "کلید (اعتراف وقیحانه)"، "ماجراهای مجنونی پیر"، "چهار خواهر" و "اسواستیکا". وی از پیشاهنگان ادبیات مدرن در ژاپن تلقی شده وبعد از ناتسوم سوزوکی، شاید محبوبترین رمان نویس سرزمیناش باشد. وی دربرخی ازآثار خود، دنیایی تکان دهنده از جنسیت گرایی را به معرض نمایش میگذارد، برخی دیگر ازآثار که حال و هوای شهوانی کمتری دارند، ترسیم کننده تکاپوی زندگی خانوادگی جامعه ژاپن دربستر تحولات قرن بیستم میباشند.
درغالب موارد، شالوده اصلی داستانهای اورا جستجویی تشکیل میدهد که قهرمانان آن درپی کشف هویت فرهنگی خود بدان دست میزنند. جستجویی که طی آن، فرهنگ غرب و سنتهای دیرپای جامعه ژاپن، باهم تلاقی پیدا میکنند. نتایج حاصل ازاین قبیل تعارضات فرهنگی، پیچیده، کنایی و تکان دهنده اند.
تانیزاکی درمنطقه نیهون باشی از توابع توکیو درخانوادهای از تجار متمول شهر بدنیاآمده است. پدرش، مالک مطبعهای بود که توسط پدربزرگ جونیچیرو راه اندازی شده بود. دوران کودکیاش، همانگونه که خود اعتراف کرده، بانازو تنعم توام بوده، لیکن دوران بالندگی او مقارن بازمانی بوده که بنیه مالی خانواده بشدت تحلیل رفته است. تانیزاکی در دانشکده ادبیات دانشگاه سلطنتی توکیو پذیرفته شد اما درسال ۱۹۱۱ درپی عدم استطاعت درپرداخت شهریه ازآن اخراج گردید.
نقطه آغاز فعالیت ادبی وی به سال ۱۹۰۹ برمی گردد. نخستین اثر وی که نمایشنامهای تک پردهای بود، در نشریهای که به همت خود او پاگرفته بود، چاپ گردید. در نخستین سالهای فعالیت ادبی، تانیزاکی که شیفته غرب و تمام وجوه زندگی مدرن شده بود، دراین مسیر تاجایی پیش رفت که درسال ۱۹۲۲ به یوکوهاما نقل مکان نمود. ساکنین پرشمار یوکوهاما، همان مهاجرینی بودند که درخانههایی به سبک غرب سکنا گزیده وبا میل خود یک زندگی به سبک کولیان اختیار کرده بودند. چنین نگرش کولی وار به جهان، درپارهای ازآثار اولیه او منعکس شده است.
آوازه نام او، اول بار درسال ۱۹۱۰ با انتشار داستان کوتاه " خالکوب" درژاپن برسر زبانها افتاد. دراین داستان نقاش خالکوب تصویر بزرگی ازیک عنکبوت را روی بدن زن جوان زیبارویی نقش میزند. ازآن پس زیبایی زن به قدرتی شیطانی و ویرانگر مبدل میشود، قدرتی که درذات خود نیروهایی همچون شهوت پرستی و آزارگری را درهم سرشته است.
سرنوشت زنانه، مضمونی است که در بسیاری از آثار اولیه او نظیر "کودکان"، "راز" و "شیطان" به دفعات تکرار شده است. آثار دیگری ازوی که درزمان امپراطور تایشو انتشار یافت شامل SHINDO و ONI NO MEN هستند که از پارهای جهات زندگینامه خود نویسنده بشمار میآیند. او درسال ۱۹۱۵ تشکیل خانواده داد، ازدواجی که به ناکامی انجامید و تنش روحی ناشی ازاین شکست درآثار اولیه چندی چون " چراکه دوستش میداشتم" (1921) و رمان " درمیان مردان وخدایان"(1924) متبلور شده است. مضافا، درحالیکه بنظر میرسد برخی از دستنوشتههایش ملهم از اشخاص و جریانات واقعی زندگی شخصیاش باشد، بااین وجود تانیزاکی نویسندهای است که آثارش درقیاس باآثار سایر همقطاران ومعاصرین، ازرنگ و بوی زندگینامه نگاشتی کمتری برخوردار است. او مدت زمان کوتاهی درکسوت نویسنده سناریو برای کمپانی "جنبش سینمای ناب" درخدمت سینمای صامت ژاپن بود و ازاین رهگذر مقدمات ورود مضامین مدرنیستی را به دورن فیلمهای ژاپنی فراهم ساخت.
وی سناریوهایی برای فیلمهای " چوگان بازی غیرحرفه ای" (1922) و "شهوت شیطانی" (1923) نوشت که براساس اقتباسی از داستانی به همین نام نوشته یوئیدا آکیناری شکل گرفته بود.دوران زندگی در کیوتو
پس از زمین لرزه عظیم کانتو درسال ۱۹۲۳، تانیزاکی به کیوتو اسباب کشید وهمین مسئله باعث شد که محبوبیت وی درانظار خلق بشدت روبه افول گذارد. ویران شدن بناهای تاریخی توکیو، درکنار فقدان دوستان و همسایگان موجب تغییرات شگرفی در باورهای او شد و بدین سان علاقهای که وی درموسم جوانی به غرب و مدرنیته داشت به یکباره جای خود را به عشقی احیاشده درقبال زیبایی شناسی و فرهنگ ژاپنی بخصوص فرهنگ کانزایی ،منطقهای مشتمل بر اوزاکا، کوبه و کیوتو، داد.
نخستین اثر بلند داستانی که وی پس از فاجعه زمین لرزه به رشته تحریر درآورد، رمان بسیار موفق "نائومی" بود که کنکاشی است تراژیک- کمیک که پیرامون مسایلی چون طبقه اجتماعی، گرایشات جنسی و هویت فرهنگی صورت گرفته است. تانیزاکی با الهام از گویش مردم (اهالی) اوزاکا، رمان "مانجی" را نوشت که طی آن علاوه بر مضامین دیگر به مضمون همجنس گرایی زنان نیز پرداخته است. متعاقب آن اثر کلاسیک "حکایت کوموشی" به نگارش درمی آید که داستان مردی ست ازتوکیو که درجایی نزدیک اوزاکا ساکن شده و درکشاکش مدرنیزاسیون غربی و سنت ژاپنی رفته رفته به خویشتن واقعی خود دست مییابد. داستان " یوشی نوکوزا" (1931) حتی برغم اتخاذ فن روایت در ورایت که تمهیدی غربی درداستان نویسی است، تلمیحی دارد به تئاتر بانراکو و کابوکی و سایر اشکال باستانی (سنتی) ژاپنی.
طبع آزمایی او درسبکهای روایی با نگارش آثاری نظیر " تصویری از شونکین" و بسیاری آثار دیگر که تلفیقی از زیبایی شناسی سنتی و دغدغههای خاص نویسنده میباشند، به راه خود ادامه میدهد.
شوری که نسبت به ادبیات کلاسیک ژاپن درجان وی برانگیخته شده بود، عاقبت دربرگردانی که از آثار کلاسیک قرن یازدهم به زبان امروزی ژاپنی (ژاپنی رایج) انجام داد، به اوج خود رسید. این آثار عبارت بودند از:
"حکایت جانجی" وشاهکارش یعنی" خواهران ماکیوکا"؛ که داستان اخیر، شخصیت پردازی مفصلی است از چهار خواهر متعلق به خانوادهای ثروتمند از بازرگانان اوزاکا که شاهد پایمال شدن امیدهای زندگی خود در کوران حوادث سالهای جنگ دوم جهانی هستند. خانواده ماکیوکا، درفضایی کاملا شهری، با همسایگان و دوستان اروپایی خود روزگار میگذرانند بی آنکه از بحرانهای هویتی – فرهنگی شایع در شخصیتهای اولیه تانیزاکی خبری درمیان باشد.دوران پس از جنگ
پس از جنگ دوم جهانی، تانیزاکی با دریافت جوایزی چند در قلمرو ادبیات ژاپن، دوباره به اوج اشتهار رسید و تاپایان حیات، لقب بزرگترین نویسنده معاصر ژاپن را یدک کشید. درسال ۱۹۴۹ موفق به دریافت نشان فرهنگی ازسوی دولت وقت ژاپن گردید، همچنین پنج سال بعد یعنی درسال ۱۹۶۴ بعنوان یک عضو افتخاری آکادمی هنر و ادبیات آمریکا انتخاب شد، عنوانی که یک ژاپنی نخستین بار بود که مفتخر به احرازآن میشد.
اولین اثر وی بعد از جنگ دوم جهانی، "مادر کاپیتان شیگموتو" (1950-1949) نام داشت که مضمون آن درامتداد همان مضامین تکراری و تکان دهنده تانیزاکی مبنی برگرایش جنسی پسر به مادر میباشد. این داستان همچنین بازگوکننده مساله جنسیت (میل جنسی) درسنین سالخوردگی است؛ دستمایهای که درآثار بعدی او مانند "کلید"(1956) نیز مورد مداقه قرار میگیرد. داستان کلید رمانی است روانشناختی که درآن پروفسوری سالمند به نیت شعله ور ساختن امیال سردی پذیرفته خود، همسرش را وادار به ارتکاب سکس میکند. شخصیتهای تانیزاکی غالبا بازیچه خیالپردازیها وامیال شهوانی هستند. دریکی ازآخرین رمانهای او موسوم به "خاطرات یک پیرمرد دیوانه" (1962-1961) پیرمردی که خاطرات خود را مینویسد دچار سکتهای میشود که دراثر افراط درهیجانات جنسی حادث شده است. وی درخاطرات خود، هم به ذکر امیال گذشته خود پرداخته و هم تلاشهای فعلی خود را شرح میدهد که چگونه سعی دارد عروس خود را تطمیع کند تا درازای دریافت چیزهایی کم بها اقدام به تحریک جنسی او نماید.
تانیزاکی در سی ام جولای ۱۹۶۵، اندک زمانی پس از برگزاری جشن هفتاد و نهمین سال تولدش در منطقهای بنام یوگاوارا، واقع در جنوب غربی توکیو، بدرود حیات گفت.
بسیاری از آثار بجامانده از تانیزاکی بشدت شهوانی هستند، دراین بین مقدار انگشت شماری نیز مخصوصا حول محور شهوت پرستی میچرخند و میتوان گفت که رشتهای ازفلسفه پردازی کنایی (طنزآلود) بهمراه نوعی شوخ طبعی ذاتی، همه این آثار را بهم پیوند میدهد. گرچه تانیزاکی عمده شهرت خود را مرهون رمانها و داستانهای کوتاهش است، لیکن دستی نیز در سرایش شعر، نگارش نمایشنامه ومقاله داشته است. صرفنظر از همه اینها، تانیزاکی قصه گویی قهار و چیره دست بود.از تانیزاکی بیشتر بدانیم
تانیزاکی درمیان سایر نویسندگان ژاپنی، شخصیتی بود که به کاوش درتاثیر فرهنگ غرب برمیراث باستانی فرهنگ ژاپن، همت گماشت. بعدازانتشار رمانهایی باسبک نسبتا رایج، تانیزاکی به سیاق داستانسرایی سنتی و روایت تجربی روی آورد و باذکر اینکه هم درساحت خوانش و هم درقلمرو نگارش "به چیزی جز دروغ" علاقهای نداشته، براین نتکه اصرار ورزید که اساس و بنیان قصه بر"جعل" و دروغ استوار است.
" درجایی خواندم که مردانی که درجوانی سخت دلباخته زنان میشوند وقتی پابه سن میگذارند به تدریج به گردآوری عتیقه جات رو میآورند، سرویسهای چای خوری و آثار نقاشان جایگزین سکس میشود."
همانطور که ذکر شد خانواده تانیزاکی صاحب چاپخانهای بود که توسط پدر بزرگ تانیزاکی در نزدیکی محله علافان برپاشده بود. او از پدر بزرگش چنین نقل میکند:
"پدر بزرگ مرا که نوه آخرش بودم بسیار دوست میداشت، حتی درهمین سالهای اخیر گاهی ناگهان احساس میکنم که صدایش را میشنوم که نامم را صدا میزند: جونی جی، جونی جی درست همانطور که در کودکی ام زمانیکه زنده بود، صدایم میزد. یک عکس خیلی بزرگ از او همیشه درخانه در معرض دید بود، طوریکه چهره او را بخوبی بخاطر سپرده بودم و میتوانستم درذهنم مجسم کنم و هرموقع که دلم میخواست پدربزرگ را ببینم."
خانواده تانیزاکی پس ازاینکه به دفعات دچار بحران مالی شده بود، ثروت و رفاه پیشین خود را ازدست داده بود. تانیزاکی مادرش را که تا شش سالگی از پستان او تغذیه کرده بود سخت دوست میداشت. والدینش برغم مضیقه مالی، اورا درناز و نعمت پرورانده و بسیار به تماشای تئاتر میبردند. چندانکه دیری نگذشت که استعدادی برای نمایشنامه نویسی و هنرهای سنتی دراو پدیدار شد.
گفتنی ست همانگونه که ذکر آن رفت، یکی از موفق ترین داستانهای کوتاه او داستان "خالکوب" است که ردپایی از تاثیر بزرگانی چون ادگار آلن پو و اسکار وایلد درآن بچشم میخورد. او همچنین "تصویر دوریان گری"، شاهکار اسکار وایلد را به ژاپنی برگرداند. درداستان خالکوب، شخصیت اصلی که یک زن جوان است، همینکه روی بدنش خالکوبی میشود، دچار تغییر و دگرگونی میشود. درحالیکه دررمان اصلی یعنی اثر جاودان اسکار وایلد (تصویر دوریان گری)، تصویر شخصیت اصلی است که نشانگر انطاط اخلاقی سوژه است؛ در داستان تانیزاکی (خالکوب)، این طرح و نقشه استاد خالکوب است که موجبات دگرگونی ژن را فراهم میسازد.
" ایستاده درکناری، ماده عنکبوت درشتی را که برپشت دخترک خالکوبی کرده بود ورانداز میکرد و چون درآن دقیق شد دریافت که جوهر تمام زندگیاش را درآن خلاصه کرده است. اکنون که خالکوبی تکمیل شده بود، استاد نقاش از وجود خلائی بزرگ آگاه بود… برای آنکه زیبایی را به تو ارزانی دارم، ذره ذره روحم را دراین تصویر ریخته ام، ازاین پس درسرتاسر ژاپن زنی نیست که جلودار تو باشد! و دیگر بار هرگز ترس درتو راه نمی یابد و مردان همه، مردان همه پیش مرگ تو خواهند بود…"
مضمون زیبایی زنانه درکنار ثبات اخلاقی، دستمایه نوشتههای بعدی اوست که دراین بین داستان "گرداب" که طی آن زنی زشت در هیات راهبهای بودایی دراثر یک نقاش ظاهر میشود، قابل ذکر است.
تانیزاکی بعداز مهاجرت به اوزاکا که درآن دوران ناحیهای بس قدیمی وعقب مانده محسوب میشد، نقطه عطفی درحیات خود پدید آورد. درهمانجا بود که الگوهای غربی را به سویی نهاد و بنای موانست با ادبیات سنتی بخصوص اثری کلاسیک بنام "قصه جانجی" نوشته بانو موراساکی (۱۰۳۰-۹۸۰) را گذاشت.
رمان نائومی او داستانی است دنباله دار و محصول اواسط دهه بیست. مهندسی ۲۸ ساله بنام جوجی دل به عشق زن جوانی میسپارد که سرتاپا غرق در فرهنگ غرب شده است. به موازات رشد فزاینده شهرنشینی درژاپن، ژاپنیها و خارجیها مشتاقانه باهم درمی آمیزند، آئینها و رویکردهای فلسفی جدید ازهمه نوع به منصه ظهور میرسند و زنان و مردان مدلهای روز غرب را تقلید میکنند. شکی نیست در روزگاری که چنین اوضاعی حاکم است نوع رابطه زناشویی، بطرزی بی سابقه در جمیع جهات رو به تغییر و انحطاط میگذا
د. ( نقل از کتاب نائومی)
دررمان " حکایت کوموشی" پیرنگ داستان همچنان براساس اصطکاک موجود میان ارزشهای سنتی و فرهنگ مدرن طراحی شده و دو شهر توکیو و اوزاکا سمبلی ازاین تعارض ارایه میکند ( توکیو سمبل یکی و اوزاکا سمبل دیگری). قهرمان داستان که فردی است بنام کانامی خودرا فرزند زمان خویش میپندارد لیکن عاقبت درپی جریاناتی چند، دست از دنیای مدرن فرومی شوید.
زمان نگارش رمان " پروفسور رادو" (28-1925) که داستانی است شهوانی درباب استاد دانشگاهی مجرد و غیرعادی، مقارن با پایان ازدواج دوم اوست و این بار نوبت ماتسوکو، همسر سوم است که همچون خیل معشوقههای دوران زندگیاش، به کعبه آمال نویسنده مبدل میشود.
ره آورد سالهایی که تانیزاکی به غور و تعمق درتاریخ ژاپن پرداخت، آفرینش پارهای از زیباترین آثار اوست. "سرگذشت اسرارآمیز ارباب ماساشی" (1935)، ماجرای جنگهای داخلی قرن شانزدهم را دربرمی گیرد. دراین داستان بانو کیکیو به خونخواهی قتل پدر ومخدوش ساختن چهره قاتل به پا میخیزد اما برخلاف تصورش، مقصر اصلی، نه همسر او بلکه دلباخته او یعنی ارباب موساشی است که گرایشات نامتعارف جنسیاش شالوده و اساس کل داستان را تشکیل میدهد. تبلور تحسین و تمجید تانیزاکی از اوزاکای قدیم را میتوان در رمان "خواهران ماکیوکا" (1930) که نوعی بازآفرینی سبک و سیاق زندگی خانوادگی دراوزاکای دهههای ۱۹۳۰ میباشد، مشاهده کرد.
نخستین فصل این رمان درطی جنگ جهانی دوم به بازار آمد لیکن دستگاه سانسور دولت نظامی وقت از انتشار قسمتهای بعدی آن جلوگیری کرد. اما تانیزاکی کار نگارش را ازسر گرفت و باهزینه خود فصل اول را چاپ و نسخههایی ازآن را دراختیار دوستان قرار داد. در ۱۹۴۷ فصل دوم رمان مذکور منتشر شد و فصل سوم نیز اول بار بصورت داستان دنباله دار دریکی ازمجلات ژاپن بچاپ رسید.
گرچه تانیزاکی شخصیت همسر و سه خواهرزنش را بعنوان الگو دررمان "خواهران ماکیوکا"بکاربست- وخودنیز نقش جزئی میانه اثر ایفاء نمود- بااین وجود رمان مذکور را نمی توان در زمره داستانهای ROMANA CLEF ( داستانی که نامها و جریانات آن ما به ازای خارجی دارند) درشمارآورد. تانیزاکی قصد داشت که محیط فرهنگی روبه زوال اوزاکا، همچنین زبان مردم و نیز سبک زندگی روزمره طبقه متوسط آنرا ثبت و ضبط نماید. داستان خواهران ماکیوکا قصه چهار خواهری است که سعی دارند همسری مناسب برای یوکی کو، خواهرسوم، پیدا کنند. یوکی کو دختری است بااعتقادات سنتی که خواستگاران بسیاری را رد کرده و مجرد باقی مانده است؛ اما تائکو که جوانترین و متجددترین خواهر دربین آنهاست، بالاجبار باید طبق عرف جامعه منتظر بماند تا یوکی کو ،خواهر بزرگتر، ازدواج کند.
تانیزاکی در مقالهای تحت عنوان "درستایش سایهها" (1934-1933) به بیان عشق اندوه فزای خود درقبال آداب و سنن گذشته و نیز ته ماندهها و بقایای آن میپردازد ولو اینکه این آثار، آثاری معمولی و فرتوت بوده باشند. وی دراین مقاله روشنی زننده غرب را در تقابل باچهره گل آلود (ارزشهای) ژاپنی ارزیابی کرده و میگوید:
" من دست کم باید در ساحت ادبیات، این سایه سارها را که مدام از دستشان میدهیم حفظ کنم. دراین بنای باشکوه که آنرا ادبیات میخوانند سایه بانهایی استوار و دیوارهایی تاریک خواهم ساخت، آنگاه آن چیزها را که بیش ازحد روشن مینمایند، بدرون سایهها خواهم فرستاد و آرایههای نابجا را خواهم زدود."
تانیزاکی دررمان "کلید" (1965) داستان وصلتی را پیش میکشد که روبه زوال است؛ وصلتی که از مجرای خاطراتی که دوشادوش هم پیش میروند به محک آزمایش کشیده میشود.
" اگر اکنون برای اولین بار، خاطرات من به رابطه جنسی مربوط شود، آیا او دربرابر وسوسهها تاب مقاومت خواهد داشت؟ او ماهیتا فردی است مرموز، رازنگهدار، همواره گوشه گیر و اهل تجاهل. بدتر ازهمه اینکه او چنین منشی را به حجب و حیای زنانه تعبیر میکند. حتی اگر من درچند جای (نقطه) متفاوت کلید کشوی قفل شده ام را پنهان کنم، زنی مثل او ممکن است همه سوراخ سنبهها را به دنبال کلید زیرورو کند."
دوشخصیت داستان، بنارا براین میگذارند که از دفتر خاطرات خود بعنوان وسیله ارتباط متقابل استفاده کنند و درحالیکه تلویحا به خواندن یادداشتهای هم رضایت داده اند در ظاهر، عکس آنرا وانمود میکنند. این خاطرات موانعی را که سد راه تفاهم آنها شده پدیدار میکنند همچنین پرده از ماهیت مشکلاتی برمی دارند که حتی درجریان کنش مشترکی چون آمیزش جنسی موجب فاصله گرفتن آندو از همدیگر میشود. داستان کلید در سال ۱۹۵۹ از سوی فیلمسازان ژاپنی " کن ایچیکاوا" و "شنیتو براس" به قالب فیلم درآورده شد.
درداستان کوتاه "دزد"، تانیزاکی بار دیگر مضمون دروغ و راستی را مورد بررسی قرارمی دهد. راوی دانشجوی جوانی است که باتهام دزدی از رفیق خود مورد سوء ظن قرارگرفته است. درجایی از داستان میگوید:" این نکته نیز برای من روشن شد که اگر حتی پاکترین آدمها هم قراراست گرایشات غیراخلاقی داشته باشند، دراینصورت شاید من تنها کسی نباشم که خیال دزدی به سرش زده باشد."
درپایان داستان راوی ضمن اعتراف به جرم خود، درمقام دفاع ازخویشتن میگوید که او واقعیت را ولو بصورت تلویحی و غیرمستقیم بازگو کرده است.
شماری از داستانهای تانیزاکی درژاپن و سایر کشورها بصورت فیلم درآمده است. اودرسال ۱۹۴۹ به بهانه انتشار رمان "خواهران ماکیوکا" موفق به اخذ جایزه سلطنتی شد. وی سالهای آخر عمرش را بیشتر در کان زی سپری کرد.
درفاصله سالهای ۵۶-۱۹۵۵ خاطرات دوران کودکی او به شکل داستانی دنباله دار در یکی از مجلات ژاپن چاپ شد و بعدها نیز به سال ۱۹۸۸ بزبان انگلیسی انتشار یافت. -
چوشینگورا توسط: ۲۲۰,۰۰۰ ریال
“… پرآوازه ترین نمایش در تاریخ تئاتر ژاپن، هم کابوکی و هم عروسکی، که الهامبخش نمایشها، فیلمها و مجموعههای تلویزیونی بیشماری شده است. این محبوبترین نمایش مردم ژاپن داستانی است از وفاداری سامورائیها.” تاریخ ژاپن کمبریج، جلد چهارم، ص ۷۵۸٫
داستان چوشینگورا بر مبنای یک واقعهی تاریخی است، که در آن ۴۷ رونین، سامورائیهای بیمخدوم، به کینخواهی ظلمی که بر فرمانده آنها رفته است متحد میشوند و با فداکردن همه چیز- عشق، خانواده، آبرو، زندگی، از عامل فروپاشی خاندان فرماندهشان انتقام میگیرند. داستانی از زنجیرهی: ظلم، عدالت، کینخواهی و، از همه برتر، وفاداری در جایگاه بزرگترین انگیزه برای تحرک انسانی. داستانی که مانند نمایشنامههای شکسپیر، تعابیر گوناگونی میپذیرد: در سالهای ۱۹۲۰ میلادی، نمادی از مقاومت در برابر قدرتی که با ارعاب حکومت میکند، در سالهای ۱۹۷۰ میلادی نماد مقاومت شهروندانی که از فساد مالی سیاستمداران بیزاراند و همیشه، در بحرانهای اقتصادی، نماد مبارزهی رونینهای شغلی، کارجویان، در برابرِ کارفرمایان.
علی فردوسی، مترجم این اثر بزرگ، دارای درجهی دکترا در جامعهشناسی در سال ۱۹۸۵ میلادی از دانشگاه پنسیلوانیا است. او پس از پنج سال کار در دانشگاههای کالیفرنیا (برکلی و لوس انجلس)، از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۷میلادی نخست به عنوان استاد مدعو در دانشگاه مطالعات خارجی توکیو و سپس کارشناس بینالمللی در رادیو تلویزیون ملی ژاپن مشغول به کار بوده است. او اکنون استاد و مدیر گروه تاریخ و علوم سیاسی در دانشگاه نوتردام دو نامور ایالت کالیفرنیا است. ترجمهی چُوشینگورا به فارسی دومین ارمغان او از سفر ژاپن است. پیش از آن ترجمهی فارسی یادنامهی شُونکین، اثر نویسندهی بزرگ ژاپنی جونئیچیرو تانیزاکی، از وی به چاپ رسیده است. -
افسانه پادشاه و ریاضیدان(جلد نرم) توسط: ۱۵۰,۰۰۰ ریال
جامعه فرهیختهگان ایران سرشار از سوء تفاهمهاست. نویسندگان، هنرمندان و دانشمندان کم و بیش با شک و تردید به آثار یکدیگر نگاه میکنند. این نگاه تا آ نجا میرود که کمتر میتوان آثاری مشترک در بین این حوزهها دید. یک فیلم تخیلی، یک داستان علمی، یک رمان درباره جنگ. این مشکل کم و بیش همیشگی جامعه روشنفکری ماست : دور بودن و بیاعتمادی. همان چیزی که همگرایی را در این جامعه تاکنون ناممکن ساخته است.
کتاب پیشِ رو، آوردهای بینظیر است، محصول همگرایی دلخواسته جامعه ایران امروز است و همان چیزی است که ایران فردا به آن نیاز دارد : ادبیات توسعه. ترویج علم و دانشهای نوین و تفکر علمی محتوایی است که افسانه پادشاه و ریاضیدان آن را هدف دارد.
در این کتاب دو استاد برجسته در نمایش و ریاضی، با نگرشی همسو، نمونهای نو از ادبیات توسعه را به نمایش گذاشتهاند که نمونهای بسیار جذاب است. پادشاهانِ مغرور بینیاز از دانش و خرد و بینیاز از دانشگران روزگار میگذرانده و میگذرانند، اما این انسان با ابزار دانش و خرد است که روزنههای کوچک پرسش و معما را به افقهای باز دانایی میرساند…
تا به حال دیدگاهی ثبت نشده است.