سالهای سال نه کلینت ایستوود بازیگر به مذاق کسی خوش میآمد، نه کلینت ایستوود ستاره و نه کلینت ایستوود فیلمساز.
با این حال اکنون ایستوود با پشتکار و بردباری در صف اول کارگردانان قرار دارد و کارنامهی حرفهای او، همچون شخصیت جوزی ولز یاغی، یا مشتاقان بیشتری جلب میکند یا بر تعداد مخالفان خود میافزاید. احتمالا شروع این توجه از آغاز دههی هشتاد بود وقتی که خالق همشهری کین در یک برنامهی تلویزیونی در سال ۱۹۸۲ ناگهان مدحی در ستایش جوزی ولز یاغی سرود و ایستوود را ناشناختهترین کارگردان بزرگ دنیا دانست. دو سال بعد نیز ژان لوک گدار فیلم کارآگاه خصوصیاش را به جان کاساوتیس، ادگار جی اولمر و کلینت ایستوود تقدیم میکند (سه سینماگر مستقل؟).
فهرست
مقدمه: یک عمر فعالیت
تصویر چیست؟ از بهخاطر یک مشت دلار تا فرار از آلکاتراز
جماعت بازیافته : از جوزی ولز یاغی تا سوارکار رنگپریده
مبدأ یافتنشدنی : از دام مرگبار تا رودخانهی مرموز
«موسم گل» : از پشتهی اندوه تا زیبای یک میلیون دلاری
مؤخره: حسن ختام : نامههای ایووجیما، یا ارتش سایهها
زندگینامه
فیلمشناسی
آثار کنجی میزوگوشی خود به تنهایی تاریخ سینما را روایت میکند، از صامت تا ناطق، از سیاه و سفید تا رنگی، از تولیدات زنجیره ای در استودیوهای بزرگ ژاپن تا سیاست مولفین. در اوایل سالهای پنجاه است که اروپا فیلمهایش را کشف میکند، فیلمهایی که در جشنواره ونیز موفقیت هایی به تمام معنا به دست می آورند…
گالیله می توانست نخستین و واپسین شهید بزرگ علم شود. ولی هوشیارانه از پذیرش این نقش شانه خالی کرد. در عوض صلاح دانست سوگند بخورد که در مورد همه چیز اشتباه کرده است. حال آن که می دانست سوگند خوردن هیچ چیز را تغییر نمی دهد…
دماسنج، وسایل اندازه گیری مختلف و یک تلسکوپ به خوبی اصلاح شده با استفاده از اینها گالیله سرشت علمی واقعیت و مکان خورشید را در مرکز منظومه شمسی تایید کرد. پیش از آن فکر می کردند که قوانین فیزیک فقط روی زمین صادق هستند و سیارات و ستاره ها بر طبق یک نظام ملکوتی خاص خود کار می کنند.
پس از گالیله راه برای یک توضیح علمی فراگیر درباره عالم باز ماند.در عصر بعدی نیوتن نخستین پاسخ را به این پرسش ارائه کرد. این پرسش بزرگ باقی ماند و امروزه همچنان علم را به خود مشغول می سازد…
فهرست
پیش گفتار
زندگی و آثار
گاه شمار
برای مطالعه بیشتر
ژان باتیست پارا شاعر، مترجم و منتقد هنری فرانسوی است که در سال ۱۹۵۶ در پاریس متولد شده است. آنچه در کتاب حاضر آمده است ترجمهی کامل شعرهای مجموعهی گرسنگی سایههاست به اضافهی قطعاتی از کتاب پیشین پارا به انتخاب خود او. او اکنون سردبیر مجلهی معروف "اوروپ است و جانشین بزرگانی چون رومن رولان، لویی آراگون، پل الوار، ژان ریشار بلوک و دیگران. پارا برای اشعارش جوایز متعددی دریافت کرده است؛ از جمله جایزهی گیوم آپولینر برای همین کتاب. جایزهای که هر ساله به اشعاری که اصیل و مدرن شناخته شوند اعطا میشود.
در این کتاب آثار برتر شاعران معاصر ایران توسط شاعر سرشناس،علی باباچاهی، گرداوری شده است. این کتاب بر آن است تا خواننده را در متن جریان های شعر امروز ایران قرار دهد و نیز ارائه ی آثار جدید شاعرانی باشد که پیشتر اشعار دیگر آنها در کتاب گزاره های منفرد توسط همین نشر به چاپ رسیده است. افزون بر این، برخی از شاعران دهه ی هشتاد یا غیر هشتادی که شعرشان در این دهه تکان محسوسی خورده است، زیر عنوانهای مختلفی به این کتاب راه یافتهاند. سر فصلهای این کتاب مبنایی تاریخی دارند؛ تاریخی غیر خطی؛ از نیما شروع می شود و به شعر امروز میرسد. اما در این فواصل، حضور شاعران نسل های جدید، تصور خطی بودن مبنای تاریخی کتاب را باطل میکنند. سرفصلهای کتاب همه از اشعار نیما بر گرفته شده و با شرحی مختصر همراه است که «چرایی» و «چیستی» شکل بندی این کتاب را توضیح میدهد. این کتاب می تواند مرجع قابلقبولی برای بررسی تحولات شعر فارسی در دهه های اخیر شمرده شود.
مارتین اسکورسیزی پس از سی سال فعالیت حرفهای و کارگردانی بیش از بیست فیلم بلند، به مقام استاد بزرگ سینمای آمریکا دست یافته است. او از آن دست سینماگرانی است که در جایجای فیلمهایش حضور دارد. این سینماگر سینمادوست، از کارهای کلاسیک سینمای آمریکا و همینطور موج نوی اروپا بهره میبرد و در سالهای هفتاد به طور حرفهای وارد عرصهی سینما میشود؛ او با راننده تاکسی به سرعت به موفقیت میرسد، فیلمی که غنای جهانش را آشکار میکند و همکاریش را با رابرت دنیرو رقم میزند. از این پس، اسکورسیزی فیلمهایش را بدون سازش هنری و بدون گوشهنشینی میسازد (همانطور که خودش دوست دارد بگوید «یک فیلم برای خودم، یک فیلم برای آنها»)، چیزی که در دل صنعت سینمای آمریکا متداول نیست، جایی که هیچچیز به هیچوجه قطعی نیست: نیویورک نیویورک، گاو خشمگین، آخرین وسوسهی مسیح، کوندون، کازینو، هوانورد… اسکورسیزی پیوسته در حال کشف آمریکا و تاریخش است، تاریخی شکل گرفته در دل مهاجرتهای متوالی، با فیلمهایی مانند عصر معصومیت یا دار و دستههای نیویورک، تا آخرین اثر بزرگش، رفتگان، که نقدی شدید بر دورهی معاصر است.
فهرست
تشویش و دلشوره
ریشه : از ایتالیای کوچک تا فیلم های نخست
خیابان های پلید : پایین شهر، راننده تاکسی، نیویورک نیویورک، گاو خشمگین
یک فیلم برای خودم یک فیلم برای آنها : آخرین وسوسه ی مسیح، عصر معصومیت، کازینو
نیویورک، بازگشت ها : دار و دسته های نیویورک، هوانورد، رفتگان
زندگی نامه
فیلم شناسی
"چزاره پاوزه" در ۹ سپتامبر ۱۹۰۸ در "سان استفانو بلبو"، واقع برتپه های جنوب شرق "تورین" به دنیـــا آمد، او تمام زندگیش را وقف عشق ورزی به زادگاهـــش میکند، عشقــــی که در تمامی آثارش آشکار است. چزاره کودکی یتیم، منزوی و شیفته کتاب بود. بعـــد از کمی تعلیم دیدگی شروع به ترجمه آثار مولفان انگلیسی و آمریکایی چون "ملوین"، "جویس"، "دفو"، "دیکنز" و یا "داس پاسوس" میکـند.
او درخانوادهای متوسط به پایین با پیشینهای روستایی چشم به جهان گشود و خانوادهاش گرچه ساکن شهر تورین بود، لیکن چزاره هرگز رشته الفت خود با زندگی روستایی را ازهم نگسست. در جوار خانواده زندگی کرد وپس ازمرگ والدین عمر خود را یکسر درکنار خانواده خواهرش سرکرد.درسال ۱۹۳۰، پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه تورین، چزاره که تز خود را به والت وایتمن، شاعر آمریکایی، اختصاص داده بود، به ترجمه رمانهای آمریکایی همت گماشت وهمزمان به فعالیت درچاپخانه انودی مشغول شد.
پنج سال بعد، یعنی به سال ۱۹۳۵، به همراه تنی چند از اعضای گروه ضد فاشیستی دستگیر واز حزب فاشیست که سه سال پیش بدان ملحق شده بود، اخراج گردید. متعاقب آن، تن به تبعیدی سه ساله در جنوب ایتالیا داد ودرآنجا بود که نخستین داستانهای کوتاه خود را به رشته تحریر درآورد. اما یک سال بعد، یعنی درسال ۱۹۳۶، پس از درخواست عفو و بخشودگی، مجددا به تورین بازگشت و کار ترجمه را ازسر گرفت.
سال ۱۹۳۸ زمانی بود که چزاره تمام وقت خود را به کار درچاپخانه انودی میگذراند. این بود که هیچ تمایلی به شرکت در جنگ یا پیوستن به جبهه مقاومت از خود نشان نداد. سال ۱۹۴۵ سال عضویت او درحزب کمونیست ایتالیا بود.او اغلب سالهای آخر جنگ به همراه خانواده خواهرش در پناه تپهای در زادگاهش کنج عزلت گزید. درآوریل ۱۹۴۵ به اتفاق خانواده، پای در رکاب رجعت به تورین نهاد.
دربرههای از زمان که استیلای حزب فاشیست عرصه را برای فعالیت خلاقانه ادبی تنگ کرده بود، یعنی درفواصل دهههای ۳۰ تا ۴۰، وی ترجمه را وجه همت خود ساخت وبسیاری از نویسندگان مدرن آمریکایی و انگلیسی را به جامعه ایتالیا معرفی کرد. آثار خود وی غالبا درسالهای پس از جنگ دوم جهانی تا زمان مرگش که در ۴۱ سالگی با ارتکاب به خودکشی حادث شد، امکان ظهور یافت. برخی از این آثار نیز پس از مرگ نویسنده منتشر شدند. ارزندهترین آثار به جامانده ازاو عبارتند از: گفتگو با لوکو (۱۹۴۷) که گفتگوی شاعرانهایست در خصوص اوضاع واحوال آدمی و داستان ماه وآتشها (۱۹۵۰) به همراه نشریهای تحت عنوان مهارت زندگی (۱۹۵۲).
چزاره پاوزه چهره ادبی برجستهای در ایتالیای پس از جنگ دوم جهانی به شمارمیرود. وی کسیست که از رهگذر ترجمههایش موجبات تاثیرپذیری جامعه ادب ایتالیا را از ادبیات آمریکا فراهم ساخت؛ همچنین خود او شدیدا تحت تاثیر آراء ملوین شاعر آمریکایی بود.
برتافتگی وی ازجرگه فاشیستها وبعدها زندانی شدنش، تجاربی بودند که درجای جای نوشتههایش متبلور شدهاند؛ نوشتههایی که یکسر آکنده از دغدغه منازعات اجتماعی بوده و از احساس همدردی که او در قبال مظلومان وستمدیدگان داشت، حکایت میکند.
مضامینی که وی به کرات در رمانهایش دنبال کرده، معرف جستجوییست که انسان شهرنشین، انسان گرفتار در زنجیرهای از شرایط دائما متزلزل، برای رسیدن به دوام وثبات، بیوقفه با آن دست به گریبان است.
اقدام به نوشــتن روز نشریهای با عنوان "مهارت زندگی "میکند که بعد از مرگش منتشر میشود. ازسال ۱۹۳۶به بعــد یکی از اعضــای مهــم خانه بزرگ نشــر "تورین"، "انودی"، میشــــود. در همان سال مجموعه شعری تحت عنوان " رنج خستگی " منتشر میکند که چندان مورد توجه واقع نمیشـــود . بعد از جنگ به عضویت حزب کمونیست درآمده و در "یونیتا" به طور مرتب به نگارش میپردازد. دوران بعد از جنگ دورانی مناسب بود: او به نشـــر اندیشهای درباره اســـطوره های بزرگ ادبیات یونانـی ولاتینـــــی (هیـومنیته ) میپردازد، "گفتگـوهایی با لوکـو" و "همکلاسی"، تاریخ یک تعلیم سیاسی و احساسـی در سال ۱۹۴۷ به شمارمیرود . "قبل ازآوازخوانی خروس " که سال بعــد منتشـــر میشـود، مجموعــه ایست حاوی چند داستــان از جمله "زنــدان "، الهام گرفته از اقامت اجباری او و" خانهای بر روی تپه"که تجسم گر "مقاومت" در"پیه مون" است. "تابستان زیبا"، در سال ۱۹۴۹، مشتمل است بر سه رمان کوتاه که در آنها شب زنده داریهای طولانی توصیف میشود که طی آنها شخصیتـها به سیاحت در شهر و تپهها میپردازند و همواره لحظه خداحافظی را به تاخیر انداخته و تا سپیده دم با هم میمانند، این بیدارمانی و شب زنده داری نیست مگر امیدواری به امری محال. آخرین کتابــش "ماه وآتشها" توصیفگر داستان بازگشت جنگزدهای ترخیــص شده ازدرمانگاهی دولتی به کشور زادگاهش است، کتابـی ترسیمگر آخرین اثر موشکافانه اش . "چزاره پاوزه " در ۲۷ اوت ۱۹۵۰ در "تورین "خود کشی میکنـد، این حس که قوه ناطقه را یارای ترجمـــــان حقیقت حیات نیســت، نابودش میکـند.
"چزاره پاوزه" در انزوا وعذاب جذبه درک بیپایانی جهان، اثری غنی، اندوه بار و شاعرانه، با فصاحتی زیبا و بینظیر بر جای میگذارد.
از پاوزه آثار: قبل ازآوازخوانی خروس، همکلاسی، مهارت زندگی، ماه وآتشها، دنباله، دریاکنار، تابستان زیبا، رنج خستگی، مرگ خواهد آمد و برسرت سایه خواهد افکند، اشعاررنگارنگ و سلام مازی نو منتشر شده است.
دستگیری ومحکومیت- جنگ درایتالیا
پاوزه که به محفلهای ضد فاشیستی رفت وآمد میکرد، عاقبت درسال ۱۹۵۴ دستگیر و به اتهام دریافت نامههایی از یک زندانی سیاسی محاکمه گردید. پس ازسپری کردن چند صباحی در زندان، او را به کنفینو واقع درجنوب ایتالیا فرستادند که تبعیدی برای وی محسوب میشد. محکومیتی معمول برای آنان که مرتکب جرایم جزئی سیاسی شده بودند. (سرنوشت کارلو لویی نیز که از اهالی تورین بود ازهمین قرار بود.) او یک سال بعداز تبعید به تورین بازگشت ودر هیات یک ویراستار ومترجم در مطبعه انودی که وابسته به حزب کمونیست بوده، به فعالیت پرداخت.
زمانی که در رم اقامت داشت، به خدمت درارتش فاشیست فراخوانده شد. لیکن به علت ابتال به عارضه آسم به مدت شش ماه در بیمارستان نظامی بستری بود. بازگشت او به تورین مقارن با زمانی بود که ارتش آلمان خیابانهای شهر را اشغال کرده وبسیاری از دوستان وی برای انجام نبردهای پارتیزانی از شهر متواری شده بودند. پاوزه هم به جانب تپههای اطراف سرالونگا دیکرا درمجاورت کاساله مون فراتو گریخت وهیچ دخالتی در جنگهای مسلحانهای که درآن ناحیه رخ داد، نکرد.
پس ازجنگ دوم جهانی
پس از فروکش کردن شعلههای جنگ، پاوزه به حزب کمونیست ایتالیا ملحق شده و به فعالیت در روزنامه حزب موسوم به لونیتا پرداخت. حجم زیادی ازآثارش را درهمین دوره به چاپ رساند. درسالهای واپسین عمر، زادگاهش، منطقه لوالنگ را که ساحل آرامش وخلسه او بود، پاتوق خود قرار داده بود، بااین همه ناکامیهای مکرر درعشق (کنستانس دولینگ که آخرین داستان پاوزه به او پیشکش شده) درکنار سرخوردگیهای سیاسی، او را به سمت انتحار سوق داد که با مصرف بیش از اندازه داروی خواب آور در سال ۱۹۵۰ حادث شد. یعنی همان سالی که به بهانه انتشار مجموعه داستان معروف لابللا استاته، مفتخر به دریافت جایزه استرگا شده بود.
لسلی فیدلر در باب مرگ پاوزه چنین مینویسد: … مرگ او برای جامعه ایتالیا به همان اندازه گران است که فقدان هارت کرین برای ما، مفهومی که به آثار و کردار شاعر، که خود نمادی از ادبیات یک دوره است مربوط میشود. نحوه خودکشی او که در اتاق مهمانخانهای رخ میدهد، تقلیدی است واضح ازآخرین صحنه یکی از آثارش به نام: تنها درمیان زنان که کتاب ماقبل آخر اوست.
واپسین نوشتهاش تحت عنوان ماه و آتشها به سال ۱۹۵۰ درایتالیا منتشر و دو سال بعد یعنی درسال ۱۹۵۲ توسط لوئیس سینکلر به انگلیسی برگردانده شد.
مضامین داستانهای پاوزه
انزوای فرد، خیانت:
قهرمان (شخصیت محوری) متداول درآثار پاوزه، فردی است تنها، که این تنهایی را یا به اختیار برگزیده یا اینکه به جبر براو تحمیل شده است. ارتباط این شخصیت با زنان ومردان، پیوندی است موقتی و سطحی. شاید این قهرمان بیعلاقه به برقراری ارتباط با دیگران نباشد اما غالبا با خیانت به آرمانها و دوستان خود، رشتههای پیوند ازهم میگسلد. مثال در داستان "زندان" تبعیدی سیاسی که ساکن روستایی درجنوب ایتالیاست، یادداشتی مبتنی برتشکیل جلسه، از تبعیدی دیگری که درنزدیکی وی زندگی میکند، دریافت میدارد، قهرمان داستان دراینجا نه تنها وقعی به درخواست او نمینهد بلکه ازملاقات با وی نیز امتناع میورزد. عنوانی هم که برای مجموعه داستانی خود یعنی "قبل از آنکه خروس آوازخوانی کند" انتخاب کرده، تلمیحی است به خیانتی که پیتر(شمعون) به مسیح روا میدارد.النگ منطقهای است که چزاره تعطیلات تابستانیاش را، زمانی که هنوز پسرکی بیش نبود، درآن میگذراند؛ سرزمینی که شاعر عمیقا بدان دل بسته بود. سرزمینی باتپههای گرد، پوشیده از درختان تاک، جایی که شاعر آن را به معنای واقعی کلمه، موطن خویش میدانست. با این وجود مصائب و درد و رنج زندگی روستائیان را که ازراه زراعت امرار معاش میکردند، باتمام وجود درک میکرد. درهمین ناحیه بود که درگیریهای سختی میان قوای آلمان نازی و پارتیزانها به وقوع پیوست. واین سرزمین به بخشی از حافظه اساطیری او مبدل شد.
در داستان ماه وآتشها، شخصیت اصلی داستان، خاطره مشروب خوردن خود در یکی از میخانههای آمریکا را شرح میدهد. مردی وارد میخانه میشود، وقهرمان داستان از طرز راه رفتن ونگاه کردن تازه وارد، درمییابد که او اهل درههای النگ است و به زبان محلی چیزی به این مضمون به او میگوید که یک بطری از شراب محلی آنها ازهر آبجویی گواراتر است.
او پس از گذراندن چند سالی درآمریکا، به روستای زادگاهش باز میگردد و به همراه دوستی که درآنجا ماندگار شده بود سراغ از النگ میگیرد. آنگاه درمییابد که اغلب همقطارانش درشرایطی رقتبار چشم ازجهان فروبستهاند، برخی درلباس پارتیزانی با سلاح نازیها قلع وقمع شده وآن مناظر دلانگیز محلی به تصور اینکه ماوای فاشیستها است، توسط پارتیزانها نابود گشتهاند.
دلمشغولیها و درونمایهها
بی شک پاوزه در بین نویسندگان نسل خود درایتالیا، فرهیختهترین و جهانیترین چهره به حساب میآمد؛ شخصیتی محبوب، درونگر و دست به گریبان با انواع نامالایمات عصبی. شاعری که هرگاه از تجارب ارزشمند زندگانیاش سخن میگفت، پیوسته از تجربه آشناییاش با ادبیات آمریکا ومفهوم اسطوره یاد میکرد، مفهومی که به طرزی فزاینده بر گستره آثارش سایه افکنده است؛ اساسا اندیشه بازگشت به گذشته که هنرمند میبایست بدان جامه عمل میپوشاند، به همراه گنجینهای از خاطرات وی، هردو نقشی به سزا در رهیافت ادبی او ایفا میکردند. اعتقاد شخصی شاعر براین بود که وی ایده مورد نظر خود را در اسطوره یافته است. بیشک درونمایه ومضمون اصلی آثار وی راکنکاش پیرامون مفهوم انزوا وابعاد مختلف آن تشکیل میدهد.
تاریخ نشر آثار چزاره غالبا مطابقتی با زمان نگارش آنها ندارد. همچنین شیوه نشر آثار نیز با توجه به اینکه بسیاری از داستانهای کوتاه وی در قالب مجموعه داستان انتشار یافتهاند، لزوما متضمن طرح یا شالودهای درونی ناست. آثار وی را شاید بتوان به تعبیر گوتهای، درحکم قطعههایی ازیک اعتراف بزرگ قلمداد کرد که هیچگونه اضطرار یا امکانی برای ردیابی شیوهای منسجم ومنظم درآن وجود ندارد. تمام دستنوشتههای او که به سیاق فوگ آزاد، به نگارش درآمدهاند، بر مدار درونمایهای مشابه میگردند، چرا که وی براین باور بود که هر نویسنده صاحب سبکی، آشکارا دارای نوعی یکنواختی سبک است، چندان که درتمام صفحاتش نشانهای مکرر و رشتهای محکم از تخیل وجود
دارد که ناهمگونترین چیزها را به چهرهها وموقعیتهایی مبدل میسازد که تقریبا همیشه یکسان و مشابهاند.
آثار شعری پاوزه
پاوزه حرفه ادبی خود را با شعر آغاز کرد. وی بر آن بود تا اثری توصیفی وعینی (آبژکتیو) از موقعیتی روایی به دست دهد (پوئزیا راکونتو). اما بعدها به سبک توصیف ایماژ گرایش یافت وآخرالامر خود را مجاب به سرایش شعری نمود که قابل تقلیل به یک توصیف صرف نباشد. ازاین رو، به بیان خود شاعر، شعر ضد غنایی دفتر لاوراره استانکا ۱۹۳۶، وصف عینی مشاهدات شاعر درعالم هشیاری است. وی با اتخاذ سبکی معلق میان تک گویی درونی و گفتار غیرمستقیم آزاد آن هم به زبانی قریب به گویش یا دست کم اصطلاحات گفتاری، به بیان سرگذشت فردی میپردازد که درعین مباهات و فخر به زندگی روستایی خود، تجربه زندگی درشهر را ازسر گذرانده و سرانجام، تنها چیزی که دستگیرش میشود، احساس غمناک تنهایی است.
پاوزه سپس در کوران زندگی، با انتشار دفترهای چندی چون اشعار نه گانه لاترالامورته، (سال سرایش ۱۹۴۵، سال انتشار۱۹۴۷)، و ورالامورته..(سال سرایش۱۹۵۰،نشر۱۹۵۱) دیگر بار به سبک شعر اعترافی بازمیگردد.
نخستین داستانهای کوتاه
نخستین داستان کوتاه چاپ شده از پاوزه، تحت عنوان پائسی توئی (۱۹۴۱)، به همراه نشر رمانی از الیو ویتورینی موسوم به گفتگو درسیسیل (۱۹۴۱) نشانگر نقطه آغازی برای نئورئالیسم درایتالیا است. عنان گسیختگی آگاهانه از هنجارهای موجود درهمه زمینهها،
-درزبان، سبک ومضمون- همچنین ماهیت تقریبا اسنادی اثر، روی هم رفته سرمشقی برای جنبش نئورئالیسم در کل، ارائه میکند. داستان مذکور بر اساس تباین موجود میان زندگی روستایی و شهری است، وهرچند که سبک و سیاق زندگی روستایی در آن به هیچوجه به عنوان کمال مطلوب (ایده آل) ترسیم نشده، لیکن بیپیرایگی، سادگی و پلشتی این نوع از زندگی در کنار قصه وسوسه زنای با محارم درکتاب متبلور شده است. افزون بر این درلایههای زیرین اثر، نوعی حس غربت (نوستالژی) برای زندگی بدوی و پیرنگی ازحسرت اساطیری برای رجعت به اصل خویشتن و به سرچشمه حیات، جریان دارد که مبنای تمام نوشته های پاوزه محسوب میشود.
اثر اسپیاجیا (۱۹۴۲) تجلی مضمونی است که پاوزه ازمفهوم بازگشت ابدی منظور میکند. آرزویی جاودانه که با اینکه به یاس مبدل میشود، پیوسته خواستنی است.
داستان مذکور، قصه پرواز و گریز زوج قهرمان داستان است که درتالشی بیثمر برای بازگشت به بهشت گمشده جوانی خود، تقلا میورزند.
داستان ایل کارکر بنا به تعبیر نویسندهاش قصهای است پیرامون موطن وعشق، قصه تبعید او، تجربه تنهایی و عزلت. گرچه پرداخت پررنگتر مسایل سیاسی و درگیرشدن با سیاست، روح اسطورهای این دو اثر را تحت شعاع خود برده، با این وجود جستجوی نهایی اسطوره درخاتمه نشان از گریز وسرباز زدن انسان از حضور و مسئولیت تاریخی خود دارد. این است که قهرمان تنهای داستان دوم که از منظر خود زندگینامه نگاری، با نویسنده اثر قرابت دارد، دست آخر با پرواز نهایی خود به جانب اساطیر، یعنی تپههای زاد بوم خویش، شانه ازبار مسئولیت میرهاند.
آثار بعدی
دستمایه نگارش سه اثر داستانی منتشره به سال ۱۹۴۹با عناوینال" لابلا استاته"، "ایل دیاولو سوله کولینه " و "ترا دونه سوله" مواجهه آدمی با پدیده شهر نشینی است. همان اندازه که شهر ممکن است درنگاه نخست، جذاب جلوه کند، به همان میزان میتواند به سرگشتگی و انزوای تمام عیار آدمی بیانجامد، واین حقیقتی است که عدم امکان بازگشت به بهشت ازدست رفته را گوشزد میکند. این سرگشتگی، تجربه قهرمانان زن داستانهای ترا دونه سوله و لابللا استاته، است. همچنین سرگذشتی است که زوج داستان سمبولیک ایل دیا ولو.. بدان دچار میشوند. رمان ماه و آتشها مظهر تمام نمای سمبولیسم از نوع پاوزهای واسطوره پردازی درونمایهای از ایده بازگشت ابدی است؛ بازگشتی به تپههای سن استفانو، تپههای روزهای کودکی؛ که قهرمان داستان با نام نمادین آنجویال، اقدام به عملی ساختن آن میکند، صرفا به این دلیل که دوباره در جستجوی خویشتن واقعی خود، آنجا را ترک گوید.
مجموعه فریاد آگوستا (۱۹۴۶) دفتری است حاوی اشعار منثور و یادداشتهای نظری پیرامون مباحث اسطوره و دوره خردسالی. و گفتگویی با لوکو(۱۹۴۷) در قالب گفتگویی میان انسان وساکنین المپ(جاودانگان)، متضمن ره آورد تفحصات و اندیشه ورزیهای نویسنده حول وحوش مفاهیمی چون اسطوره در راستای حکمت ویکونی و آراء یونگ است. و اثری موسوم به لا لتراچرا آمریکانا(۱۹۵۱) مشتمل برنقدهایی است که توسط پاوزه برآثار ادبی آمریکایی که شمار قابل توجهی ازآنها را خود وی ترجمه کرده، نگاشته شده است.
"ایل مستیره دو ویوره" که عنوان دفتر خاطرات اوست، درحد فاصل بین سالهای ۱۹۳۵ تا۱۹۵۰ پدید آمده و پس ازمرگ مولف یعنی به سال ۱۹۵۲ انتشار یافته است. این اثر در زمره یکی از ارزشمندترین اسناد به جای مانده ازآن دوران قلمداد میشود.
صرف نظر از صراحت انکارناپذیر ونیز دروننگری بیش از حد متعارف آن، اثرمذکور آئینه روشنی است از جلوههای شخصیتی و نیز نظریه ادبی پدید آورنده آن. همچنین انعکاس تعمقی است موشکافانه در باب فرهنگی که او خود بارزترین نمود آن بود.
منابعی برای پژوهش
اکثر آثار پژوهشی موجود درخصوص پاوزه، به زبان ایتالیایی است؛ بااین وجود دو مورد از تحقیقات خوبی که به انگلیسی موجود است عبارتند از"لبخند خدایان" اثر جیان پائولو بیاسین ای، که به بررسی آثار پاوزه میپردازد ونیز کاری که دونالد دبلیوهاینی تحت عنوان "سه داستان نویس ایتالیایی- موراویا، پاوزه و ویتورینی" (1968) ارایه کرده است. برای اطلاع از پیش زمینه تاریخی توصیه میشود که به اثر سرجیو پاسیفیسی تحت عنوان "سیری در ادب معاصر ایتالیا: از فوتوریسم تا نئورئالیسم" (1962) رجوع شود.
نقل قولها
غالب سخنان نغری که از دستنوشتههای پاوزه استخراج شده، مربوط به دفتر خاطرات وی (۱۹۵۵-۱۹۵۰) است. دفتر خاطرات او اساسا اثری است بدبینانه که بعد ازمرگش با عنوان "ایل
ستیره دی ویوره " انتشار یافته است.
– ما روزها را به خاطر نمیسپاریم، این لحظهها هستند که در یادها میمانند.
– دین متضمن این باور است که هرآنچه برایمان روی میدهد از ارزش خارقالعادهای برخوردار است، این است که هرگز از صفحه گیتی محو نمیشود.
– دلدادگان حقیقی همواره شوربختند، چرا که عشق برایشان منزلتی بس گرانبار دارد وبه همین خاطر است که از معشوق همان طبع گرانبار را میطلبند که خود درقبال او دارند؛ و اگر این حاصل نشد، احساس خیانت میکنند
– هرآنچه را که آرزو میکنیم، زمانی به چنگ میآید که دیگر نمیخواهیم.
– سفر اوج بیرحمی است، وامی داردمان تا به بیگانگان اعتماد کنیم و خود را از آسایش خانه ودیدار دوستانمان که با آنان انس گرفتهایم، محروم سازیم؛ پیوسته درتشویش هستید، مالک هیچ نیستید الا چیزهای ضروری- هوا، خواب، رویاها، خورشید، آسمان- یعنی تمام آن چیزهایی که رو به سوی ابدیت دارند یا آنچه تصورماست ازآنها.
– هیچکس درجهان عاری از بهانهای مناسب برای خودکشی نیست.
– تنها شادی جهان، آغاز کردن است.
– قدرت اراده، تنها درگرو انعطاف پذیری طبع آدمی ست. کس را یارای آن نیست که ذرهای بدان بیافزاید.
– تنفر همواره سدی است میان روح ما و جسم دیگران.
– اینگونه نیست که بگوییم کودک در دنیای خیالی زندگی میکند، برعکس این کودک درون ماست که جان به در برده و در لحظات ناب تجدید خاطرات، زندگی میآغازد و وا میداردمان تا به غلط باور کنیم که ما در ایام کودکی در عالم خیال سیر میکردیم.
– هیچکس خود را فدای عشق زنی نمیکند، لیکن فدا شدن بدان جهت است که عشق- ازهرنوع که باشد- در عریانی، در تیرهروزی، در شکنندگی و در نیست بودن ماست که خود را به ما عرضه میکند.
– زندگی به مثابه اندوختن مبلغی عظیم است که اگر در دو رقم اول، اشتباهی رخ دهد هرگز مراد حاصل نمیشود. واین به معنای درگیر ساختن خود است در سلسلهای درهم تنیده از موقعیتها.
– ادبیات سپری است دربرابر تهاجم زندگی، و خطاب به زندگی چنین میگوید: نمیتوانی فریبم دهی، با حیلتهای تو آشنا هستم. آنها را پیش بینی کرده و ازاینکه واکنشهایت را به نظاره مینشینم، لذت میبرم. با سرگرم ساختن تو به موانع و منازل زیرکانهای که جریان عادی تو را متوقف میکند، راز تو را میدزدم.
فهرست کتاب:
درباره نویسنده / ۵
تبعیدگاه / ۱۶
ماه عسل / ۳۰
صنم / ۴۵
مرد نیزار رمانی کوتاه و ملهم از قصهای قدیمی است که قدرت قلم نویسندهی بزرگ ژاپن را مینمایاند. نشر دیبایه رمان مرد نیزار را در ۶۰ صفحه منتشر کرده است.
جریانی که از مدتها پیش تحت عنوان مدرنیسم، در بطن تمدن غرب نطفه بسته و درگهواره پرتلاطم زمان بربالیده و گستاخانه قدکشیده بود، بعدها به طوفانی بدل شد با سیلابهای بسیار که تمام دشتها و شاهراههای جهان را درنوردید، تندبادی توفنده که طومار نیرومند ترین و دیرینه سال ترین باورهای بشری را که ریشه دراعماق قرنها داشت، در اندک زمانی درهم پیچید و به طاق نسیان سپرد. سیلابی بس مهیب، آشکارا و شتاب آلود، کمر به انهدام همان ارزشهایی بسته بود که انسان مشرقی، اوراد آن را حرف به حرف، واژه به واژه و خط به خط درگوش اعصار زمزمه کرده و به آیندگانش سپرده بود.
و چنین شد که اندوختهای سخت پربار به سادگی از کف رفت؛ و مشرقی محجوب که شرم و وقار در رگ و پیاش ریشه داشت، همان که سمبل وفاداری به ارزشها و پایبندی محض به خانواده بود، در کوتاه زمانی به معاملهای زیانبار رضایت داد. آوازه دلربای مدرنیته، عشوه گرانه، حجاب چشمها و قلبهای مشرقیان شد و زیبایی نیرنگش چنان بود که درآغاز هیچ زبانی به افشاگری آن گشوده نشد.
اما مرثیه خوان دلخسته این ویرانههای ابدی، نوحه سرای مزار این زیباییها، همان شاعران و قصه سازان معاصرند؛ آنان که خود را عزاداران حقیقی فرهنگی شقه شقه شده میدانند و جنگجویانی مغموم را مانند که جنگ نکرده شکست خورده اند…
درشرق دور، در سرزمین آفتاب تابان، در ژاپن نیز به مانند سرزمینهای دیگر، بوده و هستند مردانی که پیوسته بار اندوه و حسرت آن روزهای ازدست رفته، آن بهشت گمشده را بردوش کشیده اند و باغربتی زهرآگین، روشنیهای روزگاران گذشته را که اکنون جز خاطرهای ازآن بجای نمانده است، به یاد میآورند.
دراین میان " جونیچیرو تانیزاکی" نامی آشناست، نازپروردهای دردکشیده، آشنا به ادبیات غرب و بیگانه ازآن؛ او که دراوان جوانی، کوتاه زمانی دل درگرو پیشرفتهای صوری غرب سپرده بود، خیلی زود به طنین توخالی آن پی برد و به دامان ارزشهای سنتی ژا پن برگشت.
زندگی و آثار جونیچیرو تانیزاکی
"جونیچیرو تانیزاکی" در ۲۴ ژوئیه ۱۸۸۶ در توکیو زاده شد و در خانوادهای مرفه بالیدن گرفت. پدرش بازرگان بود. در دانشگاه سلطنتی توکیو تحصیلات پربارش را آغاز کرد ولی مرگ اسفبار پدر به سال ۱۹۱۰، او را به ترک تحصیل وا داشت. در همان سال، اولین داستان کوتاه جانکاه و رقتبارش را با عنوان "خالکوبی" در مجلهای که تعدادی از دوستانش در نشر آن همکاری داشتند، منتشر میکند.
داستان "روسپی زیبای دربار" و "خالکوبی" او(به شکل عنکبوت) غوغایی بپا میکند و او را به سمت نویسندگی سوق میدهد. در سال ۱۹۱۳ تمامی داستانهای کوتاهش را در مجموعهای با عنوان "شیطان" گردآوری میکند که با فوجی از انتقادات مبنی بر "غیر اخلاقی" بودن این داستانها مواجه میشود. در دورهای که سینما در حال جان گرفتن بود، بیوقفه به نشر درامها، کمدیها و سناریوهایی پرداخته و نمایشنامه "اسکاروایلد" با عنوان "انتخاب لیدی ویندرمر" را نیز ترجمه میکند. در "یوکوهاما" سکنی گزیده و با ساکنین خارجی به معاشرت میپردازد. در آنجا بود که سیمای پرعشوه وناز زنان مغرب زمین دلش را فریفت. بعد از آنکه در سال ۱۹۲۳ زمین لرزهای هولناک شهر را ویران میکند، ساکن "کانزی" میشود.ویرانیهای ناشی ازاین زمین لرزه دل و جانش را عمیقاً منقلب میسازد بنابراین تصمیم میگیرد تا به غرب و چین برود ولی بعد از سال ۱۹۲۴ به ژاپن باز گشته و در همان سال اولین رمانش را با عنوان "عشق دیوانه" منتشر میکند. این دوره دردناک و در عین حال طنزآمیز، او را به ازدواج با "جوجی کاوی" و "ناعومی"، خدمتکار جوانی که زنان غربی را الگوی خود ساخته بود سوق میدهد. باز زنی خائن و اغواگر قهرمان داستان "طعمگزنه" است: مردی به سه زن دل میبازد، یکی دو رگهای اروپایی – آسیایی، دیگری اشراف زادهای ملال انگیز وآخری زیبارویی اصیل. تانیزاکی بخش دوم زندگیش را به ترجمه "جنجی مونوگاتاری"، اثر کلاسیک "موراساکی شیکیبو"، رماننویس قرن یازده، به ژاپنی مدرن اختصاص میدهد. در سال ۱۹۴۳ انتشار شاهکاراش، "چهار خواهر"، ممنوع میشود؛ چرا که گمان میرفت کتابی ناشایست در زمان جنگ باشد. این داستان خانوادگی جذاب که زندگی چهار جوان ژاپنی خیلی متفاوت از هم را در ژاپن، بین دو جنگ ترسیم میکند، سرانجام بین سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۴۸ منتشر میشود. بعد از جنگ، تانیزاکی رمانهای متهورانه خود را که در آنها پیری، ناتوانی و مرگ را کانون توجه خود قرار داده است، منتشر میکند. در "کلید" (اعتراف وقیحانه)، یک استاد محترم دانشگاه، در سن جنون جوانی، دیگر تاب تحمل زن جوان افراط کارش را ندارد. بعد از آزمودن چندین محرک، در مییابد که حسادت محرکی ناسنجیدنی ست… "ماجراهای مجنونی پیر" به نقل فاجعه آفرینی پیرمردی میپردازد که عشق پیریاش میجنبد و دلباخته عروسش میشود، زنی باپیشه رقاصی وبی قید. این زن زیرک از بذل و بخششهای پدرشوهر بهرهها میبردو زندگانی پرتجملی برای خود دست وپا میکند. درعوض آزادیهایی محدود به پدرشوهر میدهد ولی این مجنون پیر همواره شور عشق و کامجویی درسر دارد و به کارهایی دست مییازد که واقعا اسفبارند.
تانیزاکی در ژوئن ۱۹۶۵ دار فانی را وداع میگوید، او اثری شگرف بجا میگذارد که در نظر همگان اثری کبیر در قرن بیستم ژاپن بحساب میآید.
به نکوباد یادش، جایزه تانیزاکی یکی از ارزندهترین جوایز ادبی در ژاپن تلقی میشود. آثار دیگر تانیزاکی عبارتند از "عشق دیوانه"، "کلید (اعتراف وقیحانه)"، "ماجراهای مجنونی پیر"، "چهار خواهر" و "اسواستیکا". وی از پیشاهنگان ادبیات مدرن در ژاپن تلقی شده وبعد از ناتسوم سوزوکی، شاید محبوبترین رمان نویس سرزمیناش باشد. وی دربرخی ازآثار خود، دنیایی تکان دهنده از جنسیت گرایی را به معرض نمایش میگذارد، برخی دیگر ازآثار که حال و هوای شهوانی کمتری دارند، ترسیم کننده تکاپوی زندگی خانوادگی جامعه ژاپن دربستر تحولات قرن بیستم میباشند.
درغالب موارد، شالوده اصلی داستانهای اورا جستجویی تشکیل میدهد که قهرمانان آن درپی کشف هویت فرهنگی خود بدان دست میزنند. جستجویی که طی آن، فرهنگ غرب و سنتهای دیرپای جامعه ژاپن، باهم تلاقی پیدا میکنند. نتایج حاصل ازاین قبیل تعارضات فرهنگی، پیچیده، کنایی و تکان دهنده اند.
تانیزاکی درمنطقه نیهون باشی از توابع توکیو درخانوادهای از تجار متمول شهر بدنیاآمده است. پدرش، مالک مطبعهای بود که توسط پدربزرگ جونیچیرو راه اندازی شده بود. دوران کودکیاش، همانگونه که خود اعتراف کرده، بانازو تنعم توام بوده، لیکن دوران بالندگی او مقارن بازمانی بوده که بنیه مالی خانواده بشدت تحلیل رفته است. تانیزاکی در دانشکده ادبیات دانشگاه سلطنتی توکیو پذیرفته شد اما درسال ۱۹۱۱ درپی عدم استطاعت درپرداخت شهریه ازآن اخراج گردید.
نقطه آغاز فعالیت ادبی وی به سال ۱۹۰۹ برمی گردد. نخستین اثر وی که نمایشنامهای تک پردهای بود، در نشریهای که به همت خود او پاگرفته بود، چاپ گردید. در نخستین سالهای فعالیت ادبی، تانیزاکی که شیفته غرب و تمام وجوه زندگی مدرن شده بود، دراین مسیر تاجایی پیش رفت که درسال ۱۹۲۲ به یوکوهاما نقل مکان نمود. ساکنین پرشمار یوکوهاما، همان مهاجرینی بودند که درخانههایی به سبک غرب سکنا گزیده وبا میل خود یک زندگی به سبک کولیان اختیار کرده بودند. چنین نگرش کولی وار به جهان، درپارهای ازآثار اولیه او منعکس شده است.
آوازه نام او، اول بار درسال ۱۹۱۰ با انتشار داستان کوتاه " خالکوب" درژاپن برسر زبانها افتاد. دراین داستان نقاش خالکوب تصویر بزرگی ازیک عنکبوت را روی بدن زن جوان زیبارویی نقش میزند. ازآن پس زیبایی زن به قدرتی شیطانی و ویرانگر مبدل میشود، قدرتی که درذات خود نیروهایی همچون شهوت پرستی و آزارگری را درهم سرشته است.
سرنوشت زنانه، مضمونی است که در بسیاری از آثار اولیه او نظیر "کودکان"، "راز" و "شیطان" به دفعات تکرار شده است. آثار دیگری ازوی که درزمان امپراطور تایشو انتشار یافت شامل SHINDO و ONI NO MEN هستند که از پارهای جهات زندگینامه خود نویسنده بشمار میآیند. او درسال ۱۹۱۵ تشکیل خانواده داد، ازدواجی که به ناکامی انجامید و تنش روحی ناشی ازاین شکست درآثار اولیه چندی چون " چراکه دوستش میداشتم" (1921) و رمان " درمیان مردان وخدایان"(1924) متبلور شده است. مضافا، درحالیکه بنظر میرسد برخی از دستنوشتههایش ملهم از اشخاص و جریانات واقعی زندگی شخصیاش باشد، بااین وجود تانیزاکی نویسندهای است که آثارش درقیاس باآثار سایر همقطاران ومعاصرین، ازرنگ و بوی زندگینامه نگاشتی کمتری برخوردار است. او مدت زمان کوتاهی درکسوت نویسنده سناریو برای کمپانی "جنبش سینمای ناب" درخدمت سینمای صامت ژاپن بود و ازاین رهگذر مقدمات ورود مضامین مدرنیستی را به دورن فیلمهای ژاپنی فراهم ساخت.
وی سناریوهایی برای فیلمهای " چوگان بازی غیرحرفه ای" (1922) و "شهوت شیطانی" (1923) نوشت که براساس اقتباسی از داستانی به همین نام نوشته یوئیدا آکیناری شکل گرفته بود.
دوران زندگی در کیوتو
پس از زمین لرزه عظیم کانتو درسال ۱۹۲۳، تانیزاکی به کیوتو اسباب کشید وهمین مسئله باعث شد که محبوبیت وی درانظار خلق بشدت روبه افول گذارد. ویران شدن بناهای تاریخی توکیو، درکنار فقدان دوستان و همسایگان موجب تغییرات شگرفی در باورهای او شد و بدین سان علاقهای که وی درموسم جوانی به غرب و مدرنیته داشت به یکباره جای خود را به عشقی احیاشده درقبال زیبایی شناسی و فرهنگ ژاپنی بخصوص فرهنگ کانزایی ،منطقهای مشتمل بر اوزاکا، کوبه و کیوتو، داد.
نخستین اثر بلند داستانی که وی پس از فاجعه زمین لرزه به رشته تحریر درآورد، رمان بسیار موفق "نائومی" بود که کنکاشی است تراژیک- کمیک که پیرامون مسایلی چون طبقه اجتماعی، گرایشات جنسی و هویت فرهنگی صورت گرفته است. تانیزاکی با الهام از گویش مردم (اهالی) اوزاکا، رمان "مانجی" را نوشت که طی آن علاوه بر مضامین دیگر به مضمون همجنس گرایی زنان نیز پرداخته است. متعاقب آن اثر کلاسیک "حکایت کوموشی" به نگارش درمی آید که داستان مردی ست ازتوکیو که درجایی نزدیک اوزاکا ساکن شده و درکشاکش مدرنیزاسیون غربی و سنت ژاپنی رفته رفته به خویشتن واقعی خود دست مییابد. داستان " یوشی نوکوزا" (1931) حتی برغم اتخاذ فن روایت در ورایت که تمهیدی غربی درداستان نویسی است، تلمیحی دارد به تئاتر بانراکو و کابوکی و سایر اشکال باستانی (سنتی) ژاپنی.
طبع آزمایی او درسبکهای روایی با نگارش آثاری نظیر " تصویری از شونکین" و بسیاری آثار دیگر که تلفیقی از زیبایی شناسی سنتی و دغدغههای خاص نویسنده میباشند، به راه خود ادامه میدهد.
شوری که نسبت به ادبیات کلاسیک ژاپن درجان وی برانگیخته شده بود، عاقبت دربرگردانی که از آثار کلاسیک قرن یازدهم به زبان امروزی ژاپنی (ژاپنی رایج) انجام داد، به اوج خود رسید. این آثار عبارت بودند از:
"حکایت جانجی" وشاهکارش یعنی" خواهران ماکیوکا"؛ که داستان اخیر، شخصیت پردازی مفصلی است از چهار خواهر متعلق به خانوادهای ثروتمند از بازرگانان اوزاکا که شاهد پایمال شدن امیدهای زندگی خود در کوران حوادث سالهای جنگ دوم جهانی هستند. خانواده ماکیوکا، درفضایی کاملا شهری، با همسایگان و دوستان اروپایی خود روزگار میگذرانند بی آنکه از بحرانهای هویتی – فرهنگی شایع در شخصیتهای اولیه تانیزاکی خبری درمیان باشد.
دوران پس از جنگ
پس از جنگ دوم جهانی، تانیزاکی با دریافت جوایزی چند در قلمرو ادبیات ژاپن، دوباره به اوج اشتهار رسید و تاپایان حیات، لقب بزرگترین نویسنده معاصر ژاپن را یدک کشید. درسال ۱۹۴۹ موفق به دریافت نشان فرهنگی ازسوی دولت وقت ژاپن گردید، همچنین پنج سال بعد یعنی درسال ۱۹۶۴ بعنوان یک عضو افتخاری آکادمی هنر و ادبیات آمریکا انتخاب شد، عنوانی که یک ژاپنی نخستین بار بود که مفتخر به احرازآن میشد.
اولین اثر وی بعد از جنگ دوم جهانی، "مادر کاپیتان شیگموتو" (1950-1949) نام داشت که مضمون آن درامتداد همان مضامین تکراری و تکان دهنده تانیزاکی مبنی برگرایش جنسی پسر به مادر میباشد. این داستان همچنین بازگوکننده مساله جنسیت (میل جنسی) درسنین سالخوردگی است؛ دستمایهای که درآثار بعدی او مانند "کلید"(1956) نیز مورد مداقه قرار میگیرد. داستان کلید رمانی است روانشناختی که درآن پروفسوری سالمند به نیت شعله ور ساختن امیال سردی پذیرفته خود، همسرش را وادار به ارتکاب سکس میکند. شخصیتهای تانیزاکی غالبا بازیچه خیالپردازیها وامیال شهوانی هستند. دریکی ازآخرین رمانهای او موسوم به "خاطرات یک پیرمرد دیوانه" (1962-1961) پیرمردی که خاطرات خود را مینویسد دچار سکتهای میشود که دراثر افراط درهیجانات جنسی حادث شده است. وی درخاطرات خود، هم به ذکر امیال گذشته خود پرداخته و هم تلاشهای فعلی خود را شرح میدهد که چگونه سعی دارد عروس خود را تطمیع کند تا درازای دریافت چیزهایی کم بها اقدام به تحریک جنسی او نماید.
تانیزاکی در سی ام جولای ۱۹۶۵، اندک زمانی پس از برگزاری جشن هفتاد و نهمین سال تولدش در منطقهای بنام یوگاوارا، واقع در جنوب غربی توکیو، بدرود حیات گفت.
بسیاری از آثار بجامانده از تانیزاکی بشدت شهوانی هستند، دراین بین مقدار انگشت شماری نیز مخصوصا حول محور شهوت پرستی میچرخند و میتوان گفت که رشتهای ازفلسفه پردازی کنایی (طنزآلود) بهمراه نوعی شوخ طبعی ذاتی، همه این آثار را بهم پیوند میدهد. گرچه تانیزاکی عمده شهرت خود را مرهون رمانها و داستانهای کوتاهش است، لیکن دستی نیز در سرایش شعر، نگارش نمایشنامه ومقاله داشته است. صرفنظر از همه اینها، تانیزاکی قصه گویی قهار و چیره دست بود.
از تانیزاکی بیشتر بدانیم
تانیزاکی درمیان سایر نویسندگان ژاپنی، شخصیتی بود که به کاوش درتاثیر فرهنگ غرب برمیراث باستانی فرهنگ ژاپن، همت گماشت. بعدازانتشار رمانهایی باسبک نسبتا رایج، تانیزاکی به سیاق داستانسرایی سنتی و روایت تجربی روی آورد و باذکر اینکه هم درساحت خوانش و هم درقلمرو نگارش "به چیزی جز دروغ" علاقهای نداشته، براین نتکه اصرار ورزید که اساس و بنیان قصه بر"جعل" و دروغ استوار است.
" درجایی خواندم که مردانی که درجوانی سخت دلباخته زنان میشوند وقتی پابه سن میگذارند به تدریج به گردآوری عتیقه جات رو میآورند، سرویسهای چای خوری و آثار نقاشان جایگزین سکس میشود."
همانطور که ذکر شد خانواده تانیزاکی صاحب چاپخانهای بود که توسط پدر بزرگ تانیزاکی در نزدیکی محله علافان برپاشده بود. او از پدر بزرگش چنین نقل میکند:
"پدر بزرگ مرا که نوه آخرش بودم بسیار دوست میداشت، حتی درهمین سالهای اخیر گاهی ناگهان احساس میکنم که صدایش را میشنوم که نامم را صدا میزند: جونی جی، جونی جی درست همانطور که در کودکی ام زمانیکه زنده بود، صدایم میزد. یک عکس خیلی بزرگ از او همیشه درخانه در معرض دید بود، طوریکه چهره او را بخوبی بخاطر سپرده بودم و میتوانستم درذهنم مجسم کنم و هرموقع که دلم میخواست پدربزرگ را ببینم."
خانواده تانیزاکی پس ازاینکه به دفعات دچار بحران مالی شده بود، ثروت و رفاه پیشین خود را ازدست داده بود. تانیزاکی مادرش را که تا شش سالگی از پستان او تغذیه کرده بود سخت دوست میداشت. والدینش برغم مضیقه مالی، اورا درناز و نعمت پرورانده و بسیار به تماشای تئاتر میبردند. چندانکه دیری نگذشت که استعدادی برای نمایشنامه نویسی و هنرهای سنتی دراو پدیدار شد.
گفتنی ست همانگونه که ذکر آن رفت، یکی از موفق ترین داستانهای کوتاه او داستان "خالکوب" است که ردپایی از تاثیر بزرگانی چون ادگار آلن پو و اسکار وایلد درآن بچشم میخورد. او همچنین "تصویر دوریان گری"، شاهکار اسکار وایلد را به ژاپنی برگرداند. درداستان خالکوب، شخصیت اصلی که یک زن جوان است، همینکه روی بدنش خالکوبی میشود، دچار تغییر و دگرگونی میشود. درحالیکه دررمان اصلی یعنی اثر جاودان اسکار وایلد (تصویر دوریان گری)، تصویر شخصیت اصلی است که نشانگر انطاط اخلاقی سوژه است؛ در داستان تانیزاکی (خالکوب)، این طرح و نقشه استاد خالکوب است که موجبات دگرگونی ژن را فراهم میسازد.
" ایستاده درکناری، ماده عنکبوت درشتی را که برپشت دخترک خالکوبی کرده بود ورانداز میکرد و چون درآن دقیق شد دریافت که جوهر تمام زندگیاش را درآن خلاصه کرده است. اکنون که خالکوبی تکمیل شده بود، استاد نقاش از وجود خلائی بزرگ آگاه بود… برای آنکه زیبایی را به تو ارزانی دارم، ذره ذره روحم را دراین تصویر ریخته ام، ازاین پس درسرتاسر ژاپن زنی نیست که جلودار تو باشد! و دیگر بار هرگز ترس درتو راه نمی یابد و مردان همه، مردان همه پیش مرگ تو خواهند بود…"
مضمون زیبایی زنانه درکنار ثبات اخلاقی، دستمایه نوشتههای بعدی اوست که دراین بین داستان "گرداب" که طی آن زنی زشت در هیات راهبهای بودایی دراثر یک نقاش ظاهر میشود، قابل ذکر است.
تانیزاکی بعداز مهاجرت به اوزاکا که درآن دوران ناحیهای بس قدیمی وعقب مانده محسوب میشد، نقطه عطفی درحیات خود پدید آورد. درهمانجا بود که الگوهای غربی را به سویی نهاد و بنای موانست با ادبیات سنتی بخصوص اثری کلاسیک بنام "قصه جانجی" نوشته بانو موراساکی (۱۰۳۰-۹۸۰) را گذاشت.
رمان نائومی او داستانی است دنباله دار و محصول اواسط دهه بیست. مهندسی ۲۸ ساله بنام جوجی دل به عشق زن جوانی میسپارد که سرتاپا غرق در فرهنگ غرب شده است. به موازات رشد فزاینده شهرنشینی درژاپن، ژاپنیها و خارجیها مشتاقانه باهم درمی آمیزند، آئینها و رویکردهای فلسفی جدید ازهمه نوع به منصه ظهور میرسند و زنان و مردان مدلهای روز غرب را تقلید میکنند. شکی نیست در روزگاری که چنین اوضاعی حاکم است نوع رابطه زناشویی، بطرزی بی سابقه در جمیع جهات رو به تغییر و انحطاط میگذا
د. ( نقل از کتاب نائومی)
دررمان " حکایت کوموشی" پیرنگ داستان همچنان براساس اصطکاک موجود میان ارزشهای سنتی و فرهنگ مدرن طراحی شده و دو شهر توکیو و اوزاکا سمبلی ازاین تعارض ارایه میکند ( توکیو سمبل یکی و اوزاکا سمبل دیگری). قهرمان داستان که فردی است بنام کانامی خودرا فرزند زمان خویش میپندارد لیکن عاقبت درپی جریاناتی چند، دست از دنیای مدرن فرومی شوید.
زمان نگارش رمان " پروفسور رادو" (28-1925) که داستانی است شهوانی درباب استاد دانشگاهی مجرد و غیرعادی، مقارن با پایان ازدواج دوم اوست و این بار نوبت ماتسوکو، همسر سوم است که همچون خیل معشوقههای دوران زندگیاش، به کعبه آمال نویسنده مبدل میشود.
ره آورد سالهایی که تانیزاکی به غور و تعمق درتاریخ ژاپن پرداخت، آفرینش پارهای از زیباترین آثار اوست. "سرگذشت اسرارآمیز ارباب ماساشی" (1935)، ماجرای جنگهای داخلی قرن شانزدهم را دربرمی گیرد. دراین داستان بانو کیکیو به خونخواهی قتل پدر ومخدوش ساختن چهره قاتل به پا میخیزد اما برخلاف تصورش، مقصر اصلی، نه همسر او بلکه دلباخته او یعنی ارباب موساشی است که گرایشات نامتعارف جنسیاش شالوده و اساس کل داستان را تشکیل میدهد. تبلور تحسین و تمجید تانیزاکی از اوزاکای قدیم را میتوان در رمان "خواهران ماکیوکا" (1930) که نوعی بازآفرینی سبک و سیاق زندگی خانوادگی دراوزاکای دهههای ۱۹۳۰ میباشد، مشاهده کرد.
نخستین فصل این رمان درطی جنگ جهانی دوم به بازار آمد لیکن دستگاه سانسور دولت نظامی وقت از انتشار قسمتهای بعدی آن جلوگیری کرد. اما تانیزاکی کار نگارش را ازسر گرفت و باهزینه خود فصل اول را چاپ و نسخههایی ازآن را دراختیار دوستان قرار داد. در ۱۹۴۷ فصل دوم رمان مذکور منتشر شد و فصل سوم نیز اول بار بصورت داستان دنباله دار دریکی ازمجلات ژاپن بچاپ رسید.
گرچه تانیزاکی شخصیت همسر و سه خواهرزنش را بعنوان الگو دررمان "خواهران ماکیوکا"بکاربست- وخودنیز نقش جزئی میانه اثر ایفاء نمود- بااین وجود رمان مذکور را نمی توان در زمره داستانهای ROMANA CLEF ( داستانی که نامها و جریانات آن ما به ازای خارجی دارند) درشمارآورد. تانیزاکی قصد داشت که محیط فرهنگی روبه زوال اوزاکا، همچنین زبان مردم و نیز سبک زندگی روزمره طبقه متوسط آنرا ثبت و ضبط نماید. داستان خواهران ماکیوکا قصه چهار خواهری است که سعی دارند همسری مناسب برای یوکی کو، خواهرسوم، پیدا کنند. یوکی کو دختری است بااعتقادات سنتی که خواستگاران بسیاری را رد کرده و مجرد باقی مانده است؛ اما تائکو که جوانترین و متجددترین خواهر دربین آنهاست، بالاجبار باید طبق عرف جامعه منتظر بماند تا یوکی کو ،خواهر بزرگتر، ازدواج کند.
تانیزاکی در مقالهای تحت عنوان "درستایش سایهها" (1934-1933) به بیان عشق اندوه فزای خود درقبال آداب و سنن گذشته و نیز ته ماندهها و بقایای آن میپردازد ولو اینکه این آثار، آثاری معمولی و فرتوت بوده باشند. وی دراین مقاله روشنی زننده غرب را در تقابل باچهره گل آلود (ارزشهای) ژاپنی ارزیابی کرده و میگوید:
" من دست کم باید در ساحت ادبیات، این سایه سارها را که مدام از دستشان میدهیم حفظ کنم. دراین بنای باشکوه که آنرا ادبیات میخوانند سایه بانهایی استوار و دیوارهایی تاریک خواهم ساخت، آنگاه آن چیزها را که بیش ازحد روشن مینمایند، بدرون سایهها خواهم فرستاد و آرایههای نابجا را خواهم زدود."
تانیزاکی دررمان "کلید" (1965) داستان وصلتی را پیش میکشد که روبه زوال است؛ وصلتی که از مجرای خاطراتی که دوشادوش هم پیش میروند به محک آزمایش کشیده میشود.
" اگر اکنون برای اولین بار، خاطرات من به رابطه جنسی مربوط شود، آیا او دربرابر وسوسهها تاب مقاومت خواهد داشت؟ او ماهیتا فردی است مرموز، رازنگهدار، همواره گوشه گیر و اهل تجاهل. بدتر ازهمه اینکه او چنین منشی را به حجب و حیای زنانه تعبیر میکند. حتی اگر من درچند جای (نقطه) متفاوت کلید کشوی قفل شده ام را پنهان کنم، زنی مثل او ممکن است همه سوراخ سنبهها را به دنبال کلید زیرورو کند."
دوشخصیت داستان، بنارا براین میگذارند که از دفتر خاطرات خود بعنوان وسیله ارتباط متقابل استفاده کنند و درحالیکه تلویحا به خواندن یادداشتهای هم رضایت داده اند در ظاهر، عکس آنرا وانمود میکنند. این خاطرات موانعی را که سد راه تفاهم آنها شده پدیدار میکنند همچنین پرده از ماهیت مشکلاتی برمی دارند که حتی درجریان کنش مشترکی چون آمیزش جنسی موجب فاصله گرفتن آندو از همدیگر میشود. داستان کلید در سال ۱۹۵۹ از سوی فیلمسازان ژاپنی " کن ایچیکاوا" و "شنیتو براس" به قالب فیلم درآورده شد.
درداستان کوتاه "دزد"، تانیزاکی بار دیگر مضمون دروغ و راستی را مورد بررسی قرارمی دهد. راوی دانشجوی جوانی است که باتهام دزدی از رفیق خود مورد سوء ظن قرارگرفته است. درجایی از داستان میگوید:" این نکته نیز برای من روشن شد که اگر حتی پاکترین آدمها هم قراراست گرایشات غیراخلاقی داشته باشند، دراینصورت شاید من تنها کسی نباشم که خیال دزدی به سرش زده باشد."
درپایان داستان راوی ضمن اعتراف به جرم خود، درمقام دفاع ازخویشتن میگوید که او واقعیت را ولو بصورت تلویحی و غیرمستقیم بازگو کرده است.
شماری از داستانهای تانیزاکی درژاپن و سایر کشورها بصورت فیلم درآمده است. اودرسال ۱۹۴۹ به بهانه انتشار رمان "خواهران ماکیوکا" موفق به اخذ جایزه سلطنتی شد. وی سالهای آخر عمرش را بیشتر در کان زی سپری کرد.
درفاصله سالهای ۵۶-۱۹۵۵ خاطرات دوران کودکی او به شکل داستانی دنباله دار در یکی از مجلات ژاپن چاپ شد و بعدها نیز به سال ۱۹۸۸ بزبان انگلیسی انتشار یافت.
"این نمایشنامه یک دفاعیه در مقابل بدبختی نیست، بلکه در خصوص غلبهی مادیات بر عواطف و احساسات است. اینکه بگویید ایست و همهچیز متوقف شود، کافی نیست. میتوان درنگ کرد و به عقب بازگشت… اینجا صحبت از مصرفگرایی و بدهکاری است، سخن از شانس دوباره، تولد دوباره، صحبت از ناهمواریهای زندگی است…"
مقاومت مدنی در نیم قرن گذشته از جنبش حقوق مدنی آمریکا و جنبش سال ۱۹۶۰ چکسلواکی گرفته تا آنچه به نام «انقلابهای رنگی» در اروپای شرقی نامیده شد و «جنبش راهبان» برمه در سال ۲۰۰۰ مشخصه بارز سیاست بینالمللی شده است. پدیده کنش بدون خشونت، شایسته مطالعهای است بیش از آنچه تاکنون شده و باید این موضوع در زمینه روابط بینالمللی، سیاسی و تاریخی معاصر به شکلی مقایسهپذیر و گستردهتر آزموده شود. این کتاب شامل نوزده مطالعه موردی درباره وقایعی تاریخی است که در آنها مقاومت مدنی نقش مهمی داشته است. هر فصل از کتاب به وسیله نویسنده مستقلی با دیدگاه، سبک کار و علائق مخصوص خودش نوشته شده است.
فهرست
توضیح عکسها
سپاسگزاری
همکاران مؤلف
پرسشهای اولیه
۱٫ پیشگفتار/ آدام رابرتس
۲٫ قدرت و مخالفت مردم؛ نوشتاری در مورد مقاومت مدنی
در بستر تاریخی / اپریل کارتر
۳٫ گاندی و مقاومت مدنی در هند از سال۱۹۴۷ ۱۹۱۷:
موضوعات کلیدی / جودیت ام. براون
۴٫ جنبش حقوق مدنی آمریکا در سالهای ۷۰-۱۹۴۵
قدرت از پایین و بالا/ دوگ مکآدام
۵٫ اثر متقابل کنش خشن و بدون خشونت در ایرلند شمالی
از سال ۱۹۷۲- ۱۹۶۷/ ریچارد انگلیش
۶٫ جدال سیطره؛ رهبران شوروی و چالش مقاومت مدنی در شرق اروپای مرکزی
در سالهای ۱۹۹۱- ۱۹۶۸/ مارک کرامر
۷٫ مقاومت مدنی چکسلواکی از مداخله ۱۹۶۸ شوروی تا
«انقلاب مخملی» سال ۱۹۸۹/ کیران ویلیامز
۸٫ بهسوی «انقلاب خودمهار»: لهستان ۱۹۸۹ – 1970/ الکساندر سمولار
۹٫ پرتغال: انقلاب گلهای میخک،۱۹۷۵-۱۹۷۴/ کنت ماکسول
۱۰٫ اعتراضهای تودهای در انقلاب ایران ۱۹۷۹-۱۹۷۷/ یرواند آبراهامیان
۱۱٫ «قدرت مردم» در فیلیپین ۱۹۸۶- ۱۹۸۳/ آمادو مندوزا
۱۲٫ بسیج تودهای سیاسی در برابر حاکمیت اقتدارگرایانه:
شیلی پینوشه ۱۹۸۸- ۱۹۸۳/ کارلوس هانیوس
۱۳٫ اثر متقابل کنش خشن و بدون خشونت در جنبش علیه آپارتاید
آفریقای جنوبی ۱۹۹۴-۱۹۸۳/ تام لاگ
۱۴٫ تلاقی ملیگرایی قومی با راهبردهای قدرت مردم
در دولتهای بالتیک ۹۱- ۱۹۸۷/ مارک آر. بیسینگر
۱۵٫ تظاهرات سال ۱۹۸۹ میدان تیانانمن و وقایع پیش از آن:
پژواک گاندی/ مرل گلدمن
۱۶٫ مقاومت مدنی و جامعه مدنی: درسهایی از سقوط
جمهوری دموکراتیک آلمان در سال ۱۹۸۹/ چارلز اس. مایر
۱۷٫ حریمهای احتیاط؛ مقاومت مدنی در
کوزوو، ۹۸- ۱۹۹۰/ هوارد کلارک
۱۸٫ جامعه مدنی در برابر اسلوبودان میلوسویچ؛
صربستان ۲۰۰۰-۱۹۹۱/ ایوان وجودا
۱۹٫ انقلاب گل رز سال ۲۰۰۳ گرجستان؛ تغییر صلحآمیز/ استفن جونز
۲۰٫ انقلاب نارنجی سال ۲۰۰۴ اوکراین؛ پارادوکس مذاکره/ اندرو ویلسون
۲۱٫ برمه سال ۲۰۰۷؛ اراده راهبان/ کریستینا فینک
۲۲٫ قرن مقاومت مدنی؛ برخی پرسشها و پاسخها/ تیموتی گارتن اش
علائم اختصاری
الیزابت اورم متولد ۱۹۵۵ است. او تحصیلات خود را در پاریس به اتمام رساند و سپس با همسرش که دیپلماتی سویسی است به کشورهای دوردست عزیمت کرد و در شهرهای مختلفی ساکن شد. کشورهای خاورمیانه و شهرهای مسکو، برن و پراگ از جمله مکانهایی است که او در آنها زندگی کرده است. مجموعه داستانهای "ملاقاتهای ناگوار" و "ترکشها" و نیز "باغی در بغداد" -که خاطرهنگاری فردی در یک شهر محاصره شده است- محصول سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ هستند که او در بغداد ساکن بود. نوشتههای اورِم اغلب پر رمز و راز و آکنده از تصاویرِ مکانهای دوردست، ناآشنا و غریب است.
تعاریف و مشخصات ملودرام به عنوان یک ژانر خاص هنری و سینمایی بارها در دید اهل نظر تغییر کرده و اصلاح شده است. در این سالهای دراز، نظریهپردازان نه فقط درگیر تعریف جامع ملودرام که بیشتر سرگرم بازیابی و بازنگری همان تعریفهای قدیم خود بودهاند. اما دغدغه همیشگی این بوده که به چنین سوالهایی پاسخهای روشن داده شود: اصولا معنای دقیق واژه ملودرام چیست؟ چه حیطهای را دربر میگیرد؟ کلیات مفهومی آن چیست؟ و سرآخر اینکه کدام فیلمها را با چه ویژگیهایی میتوان ملودرام دانست؟این کتاب به این پرسشها میپردازد، به این که چگونه عبارت ملودرام در طول سالهای متمادی در ذهن و دیدگان نظریهپردازان نوبهنو شده و معناهای متفاوتی یافته است.
فهرست
ژانر (گونه)/ ۹
سبک / ۶۹
نظام احساسی / ۱۳۳
حرف آخر / ۱۸۷
یادداشتهایی درباره کمپ، سوزان سانتاگ / ۱۹۱
یادداشتها / ۲۲۶
کتابنامه / ۲۲۹
فیلمها / ۲۳۲
اگر در یک جمله کانه کو میسوزو را معرفی کنیم، این میتواند بهترین جمله در مورد کانه کو باشد: «کانه کو، شاعر لطافت کودکانه.»
شعر کانه کو خوانندهاش را به فضای کودکی خویش میبرد و او را آن چنان با خود همراه میکند که گویی خواننده دوران کودکی خویش را تجربه میکند. با آن که شعر کانه کو مربوط محیطی دیگر، فضا و زمانی متفاوت از آنی است که خواننده در آن هست، اما احساسات شعر کانه کو از ورای حصار این همه تفاوتها و فاصلهها عبور میکند و در دل خواننده اثر میگذارد. عناصر درونی و ژرف انساندوستانه که در این اشعار نهفته است آن را از بند زمان رهانیده و جهانی میکند.
کاش کوه شفاف بود
آن وقت میتوانستم
توکیو را از پشت آن ببینم
همانند برادرم که با قطار به توکیو رفت
کاش آسمان شفاف بود
آن وقت میتوانستم
پشت آن، خدا را ببینم
همانند خواهرم که فرشته شد
این شعر با آن که نزدیک به صد سال پیش در ژاپن سروده شده است، اما هر خواننده غیر ژاپنی نیز با آن ارتباط برقرار میکند. احساس دلتنگی، حس مشترک بنیآدم است. حس دلتنگی ناشی از دوری از دو عضو خانواده که یکی به توکیو رفته و امکان دیدارش نیست و دیگری رخت از این جهان فروبسته و پیش خدا رفته است.
جنبه نرمی و لطافت شعر کانه کو را میتوان متاثر از فرهنگ زنانه ژاپن دانست. فرهنگی که نرمش و لطافت خاص خود را دارد که در دیگر عناصر فرهنگی ژاپن از قبیل گلآرایی، باغ ژاپنی، مراسم چای سبز خوری، پرده نقاشیها و اوریگامیهای متنوع نیز خود را نشان میدهد. جنبه لطافت کودکانه شعر کانه کو مختص وی است که در شعر دیگر شاعران سرزمین آفتاب تابان به اندازه اشعار کانه کو نمود ندارد.
در مجموعه قبلی شعر شاعران معاصر که به نام «برگی در سایه» از همین انتشارات دیبایه به چاپ رسید، چند نمونه از شعر کانه کو را معرفی کردم. بسیاری از خوانندگان ایرانی شعر کانه کو شعرهای وی را لذتبخش توصیف کردند. این امر مرا بدان داشت که دنبال مجالی برای معرفی بیشتر این شاعر و اشعار لطیفش به خوانندگان ایرانی و فارسیزبانان باشم.
از اشعار این مجموعه در کتابهای درسی ژاپن نیز تدریس میشود. نیز آهنگسازان ژاپنی برای بسیاری از اشعار کانه کو، آهنگ درست کردهاند. اشعار کانه کو تا دهه هشتاد در ژاپن هم ناشناخته بود تا این که بر اثر تلاش نویسنده کودک به نام یازاکی سه تسواو، اشعار کانه کو در سال ۱۹۸۴ چاپ میشود و بلافاصله نام وی برزبانها میافتد.
مجموعه حاضر که در یک جلد از طرف انتشارات جولای ژاپن به چاپ رسیده است، همانند ترجمه مجموعه شعر «برگی درسایه»، بخشی از اشعار مربوط به دوران زندگی کوتاه شاعر است.
من، پرنده کوچک و زنگوله
من اگر بال هم بزنم
نمیتونم پرواز کنم
پرنده مثل من نمیتونه بدوه
من اگه بدنمو تکون هم بدم
نمیتونم صدای زنگوله رو دربیارم
عوضش زنگوله و پرنده
به اندازه من آواز بلد نیستن
من، پرنده کوچک و زنگوله
هرکسی جای خودش خوبه!
این شعر بیشک در دل هر خوانندهای نفوذ میکند. شعر کانه کو پرستش چیزهای کوچک، ضعیف، بینام و بیفایده است. هر چیزی که در روی سیاره زمین است شامل این پرستش است. دوست داشتم از احساس خوانندگان از خواندن شعرهای کانه کو باخبر میشدم. من عاشق شعرهای کانه کو هستم و خوشحال خواهم شد تعداد بیشتری از خوانندگان با این اشعار آشنا شوند. احساسی که کانه کو میسوزو از آن حرف میزند در قلب همه هست. میتوان با خواندن این آثار آن احساسات را کشف کرد.