کسوف و تمام صبحهای زمین
«کسوف» که «منطقهی صفر» نامیده بودمش؛ حاصل گرفتنِ ذرهبین روی یک نقطهی عفونی، نقطهی ضعف تاریخ پرتفاخرِ! بشریست: جنگ و بیآرامی و مهاجرت، واقعیت رنج. «تمام صبحهای زمین» هم همین است، در بستر و حال و هوایی دیگر؛ واقعیتی از نسلکشی…
۱۲۰,۰۰۰ ریال
انتشارات: دیبایه
زمان انتشار: 1394
تعداد صفحات: 108
توضیحات تکمیلی
شمارگان | |
---|---|
نوبت چاپ | |
ويراستار | یونس لطفی |
طراح | |
پدیدآورنده |
“کسوف و تمام صبحهای زمین” لغو پاسخ
-
-
دوره سه جلدی گزارههای منفرد توسط: ۹۰۰,۰۰۰ ریال
علی باباچاهی در سه دههی اخیر، شاعری جریانساز و منتقدی جنجالی و بحث برانگیز بودهاست. او به قولی: «با پنج دهه فعالیت جنونآمیز شاعری، به یکی از بزرگان شور و جنون بدل شدهاست». در زمینهی نقد و پژوهش اما به گواه تالیفات متعدد، او به دور از شتاب و عتاب و با دقتی علمی به نقد و بررسی وضعیت شعر امروز ایران میپردازد. کتاب حاضر «گزارههای منفرد، سه جلدی» ناظر بر این مدعاست. جلد اول این کتاب به مقولات مستقل شعری میپردازد. نیماشناسی عنوان مناسبی برای بخشی از این اثر است که بر مراحل تکاملی شعر نیما -از آغاز تا پایان- درنگ میکند. ظرفیتهای پنهان شعر نیما را برمیشمارد و سلوک و صبوری عاشقانهی بنیانگذار شعر نو فارسی را در تجربههای متنوع شعری او نشان میدهد. افزون بر این، شعر نخستین پیروان نیما در این کتاب، مورد مطالعهای انتقادی قرار میگیرد. بر همین مبنا سپیدهدم و یا مطلع درخشان شعر نو فارسی به نسل جدید معرفی میشود. اشاره به کژتابیها و سهلانگاری شعر دههی مورد اشاره نیز از نظر پنهان نمیماند. جلد دوم و سوم این کتاب به «مسائل شعر و بررسی انتقادی شعر جدید و جوان امروز ایران» میپردازد. این دو جلد در واقع به شعر بعد از انقلاب اختصاص دارد. از این منظر نخستین کتاب مرجعی است که در این مورد تالیف شده است. در این دو جلد افزون بر نقد و بررسی شعر جدید و جوان و جریانهای شعری مربوط به آن به چهرههای نسل پیش که در این مقطع به تکوین آثاری ابتکاری و بعضاً «متفاوت نویسی» پرداختهاند، اشارات لازم به عمل آمده است. نکتهی قابل ذکر این است که در این دو جلد تمامی مجموعه شعرهای شاعران جوان و غیرجوان (تا سال ۱۳۸۰) مورد بررسی قرار گرفته و بنا به ضرورت طرح مقولاتی خاص، به این مجموعه شعرها -به عنوان مآخذ- اشاره شده است. شعر «غیبتگرا»، «گرایشهای گفتاری»، «شعر متعارف، شعر غیرمتعارف»، «شعر ساختاری و غیرساختاری»، «متفاوتنویسی و بخشی از شاعران جوان» و… از جمله مباحثی است که در کتاب مطرح شدهاست.
-
بهای یک رویا توسط: ۳۲۰,۰۰۰ ریال
کتاب « بهای یک رویا» داستان شگفتانگیز بانک گرامین را بیان می کند.“ بانک روستایی” پیش رو که انقلابی در شیوه ی مبارزهی مردم سراسر دنیا با فقر بنیان گذاشت. دیوید برنشتاین در طی مصاحبه با روستائیان، کارگزاران، اقتصاددانان و شخص موسس بانک، محمد یونس، نشان میدهد که چگونه بانک گرامین از تجربهای محدود در یک روستا به سازمانی تبدیل شد که میلیونها دلار وام مستقل کوچک میدهد. طرز کار بانک فراهم کردن وام های خرد بدون نیاز به ضامن برای خوداشتغالزایی ِ میلیونها زن روستایی در بنگلادش است.
این کتاب انقدر استادانه نوشته شده و لبریز از ماجراجویی است که هیچکس باور نمیکند رسالهای در توسعه ی اقتصاد باشد. افق دید نویسنده ارائه ی راهی نو برای زدودن فقر از جامعه ی انسانی است تا از طریق آن بشر کمتر رنج ببرد، چارچوبی برای حمایتهای اجتماعی و اقتصادی ساخته شود تا مردم از زندان فقر آزاد شوند و بتوانند به رویاهای خود جامه ی عمل بپوشانند.
-
مرد نیزار توسط: ۱۵۰,۰۰۰ ریال
مرد نیزار رمانی کوتاه و ملهم از قصهای قدیمی است که قدرت قلم نویسندهی بزرگ ژاپن را مینمایاند. نشر دیبایه رمان مرد نیزار را در ۶۰ صفحه منتشر کرده است.
جریانی که از مدتها پیش تحت عنوان مدرنیسم، در بطن تمدن غرب نطفه بسته و درگهواره پرتلاطم زمان بربالیده و گستاخانه قدکشیده بود، بعدها به طوفانی بدل شد با سیلابهای بسیار که تمام دشتها و شاهراههای جهان را درنوردید، تندبادی توفنده که طومار نیرومند ترین و دیرینه سال ترین باورهای بشری را که ریشه دراعماق قرنها داشت، در اندک زمانی درهم پیچید و به طاق نسیان سپرد. سیلابی بس مهیب، آشکارا و شتاب آلود، کمر به انهدام همان ارزشهایی بسته بود که انسان مشرقی، اوراد آن را حرف به حرف، واژه به واژه و خط به خط درگوش اعصار زمزمه کرده و به آیندگانش سپرده بود.
و چنین شد که اندوختهای سخت پربار به سادگی از کف رفت؛ و مشرقی محجوب که شرم و وقار در رگ و پیاش ریشه داشت، همان که سمبل وفاداری به ارزشها و پایبندی محض به خانواده بود، در کوتاه زمانی به معاملهای زیانبار رضایت داد. آوازه دلربای مدرنیته، عشوه گرانه، حجاب چشمها و قلبهای مشرقیان شد و زیبایی نیرنگش چنان بود که درآغاز هیچ زبانی به افشاگری آن گشوده نشد.
اما مرثیه خوان دلخسته این ویرانههای ابدی، نوحه سرای مزار این زیباییها، همان شاعران و قصه سازان معاصرند؛ آنان که خود را عزاداران حقیقی فرهنگی شقه شقه شده میدانند و جنگجویانی مغموم را مانند که جنگ نکرده شکست خورده اند…
درشرق دور، در سرزمین آفتاب تابان، در ژاپن نیز به مانند سرزمینهای دیگر، بوده و هستند مردانی که پیوسته بار اندوه و حسرت آن روزهای ازدست رفته، آن بهشت گمشده را بردوش کشیده اند و باغربتی زهرآگین، روشنیهای روزگاران گذشته را که اکنون جز خاطرهای ازآن بجای نمانده است، به یاد میآورند.
دراین میان " جونیچیرو تانیزاکی" نامی آشناست، نازپروردهای دردکشیده، آشنا به ادبیات غرب و بیگانه ازآن؛ او که دراوان جوانی، کوتاه زمانی دل درگرو پیشرفتهای صوری غرب سپرده بود، خیلی زود به طنین توخالی آن پی برد و به دامان ارزشهای سنتی ژا پن برگشت.زندگی و آثار جونیچیرو تانیزاکی
"جونیچیرو تانیزاکی" در ۲۴ ژوئیه ۱۸۸۶ در توکیو زاده شد و در خانوادهای مرفه بالیدن گرفت. پدرش بازرگان بود. در دانشگاه سلطنتی توکیو تحصیلات پربارش را آغاز کرد ولی مرگ اسفبار پدر به سال ۱۹۱۰، او را به ترک تحصیل وا داشت. در همان سال، اولین داستان کوتاه جانکاه و رقتبارش را با عنوان "خالکوبی" در مجلهای که تعدادی از دوستانش در نشر آن همکاری داشتند، منتشر میکند.
داستان "روسپی زیبای دربار" و "خالکوبی" او(به شکل عنکبوت) غوغایی بپا میکند و او را به سمت نویسندگی سوق میدهد. در سال ۱۹۱۳ تمامی داستانهای کوتاهش را در مجموعهای با عنوان "شیطان" گردآوری میکند که با فوجی از انتقادات مبنی بر "غیر اخلاقی" بودن این داستانها مواجه میشود. در دورهای که سینما در حال جان گرفتن بود، بیوقفه به نشر درامها، کمدیها و سناریوهایی پرداخته و نمایشنامه "اسکاروایلد" با عنوان "انتخاب لیدی ویندرمر" را نیز ترجمه میکند. در "یوکوهاما" سکنی گزیده و با ساکنین خارجی به معاشرت میپردازد. در آنجا بود که سیمای پرعشوه وناز زنان مغرب زمین دلش را فریفت. بعد از آنکه در سال ۱۹۲۳ زمین لرزهای هولناک شهر را ویران میکند، ساکن "کانزی" میشود.ویرانیهای ناشی ازاین زمین لرزه دل و جانش را عمیقاً منقلب میسازد بنابراین تصمیم میگیرد تا به غرب و چین برود ولی بعد از سال ۱۹۲۴ به ژاپن باز گشته و در همان سال اولین رمانش را با عنوان "عشق دیوانه" منتشر میکند. این دوره دردناک و در عین حال طنزآمیز، او را به ازدواج با "جوجی کاوی" و "ناعومی"، خدمتکار جوانی که زنان غربی را الگوی خود ساخته بود سوق میدهد. باز زنی خائن و اغواگر قهرمان داستان "طعمگزنه" است: مردی به سه زن دل میبازد، یکی دو رگهای اروپایی – آسیایی، دیگری اشراف زادهای ملال انگیز وآخری زیبارویی اصیل. تانیزاکی بخش دوم زندگیش را به ترجمه "جنجی مونوگاتاری"، اثر کلاسیک "موراساکی شیکیبو"، رماننویس قرن یازده، به ژاپنی مدرن اختصاص میدهد. در سال ۱۹۴۳ انتشار شاهکاراش، "چهار خواهر"، ممنوع میشود؛ چرا که گمان میرفت کتابی ناشایست در زمان جنگ باشد. این داستان خانوادگی جذاب که زندگی چهار جوان ژاپنی خیلی متفاوت از هم را در ژاپن، بین دو جنگ ترسیم میکند، سرانجام بین سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۴۸ منتشر میشود. بعد از جنگ، تانیزاکی رمانهای متهورانه خود را که در آنها پیری، ناتوانی و مرگ را کانون توجه خود قرار داده است، منتشر میکند. در "کلید" (اعتراف وقیحانه)، یک استاد محترم دانشگاه، در سن جنون جوانی، دیگر تاب تحمل زن جوان افراط کارش را ندارد. بعد از آزمودن چندین محرک، در مییابد که حسادت محرکی ناسنجیدنی ست… "ماجراهای مجنونی پیر" به نقل فاجعه آفرینی پیرمردی میپردازد که عشق پیریاش میجنبد و دلباخته عروسش میشود، زنی باپیشه رقاصی وبی قید. این زن زیرک از بذل و بخششهای پدرشوهر بهرهها میبردو زندگانی پرتجملی برای خود دست وپا میکند. درعوض آزادیهایی محدود به پدرشوهر میدهد ولی این مجنون پیر همواره شور عشق و کامجویی درسر دارد و به کارهایی دست مییازد که واقعا اسفبارند.
تانیزاکی در ژوئن ۱۹۶۵ دار فانی را وداع میگوید، او اثری شگرف بجا میگذارد که در نظر همگان اثری کبیر در قرن بیستم ژاپن بحساب میآید.
به نکوباد یادش، جایزه تانیزاکی یکی از ارزندهترین جوایز ادبی در ژاپن تلقی میشود. آثار دیگر تانیزاکی عبارتند از "عشق دیوانه"، "کلید (اعتراف وقیحانه)"، "ماجراهای مجنونی پیر"، "چهار خواهر" و "اسواستیکا". وی از پیشاهنگان ادبیات مدرن در ژاپن تلقی شده وبعد از ناتسوم سوزوکی، شاید محبوبترین رمان نویس سرزمیناش باشد. وی دربرخی ازآثار خود، دنیایی تکان دهنده از جنسیت گرایی را به معرض نمایش میگذارد، برخی دیگر ازآثار که حال و هوای شهوانی کمتری دارند، ترسیم کننده تکاپوی زندگی خانوادگی جامعه ژاپن دربستر تحولات قرن بیستم میباشند.
درغالب موارد، شالوده اصلی داستانهای اورا جستجویی تشکیل میدهد که قهرمانان آن درپی کشف هویت فرهنگی خود بدان دست میزنند. جستجویی که طی آن، فرهنگ غرب و سنتهای دیرپای جامعه ژاپن، باهم تلاقی پیدا میکنند. نتایج حاصل ازاین قبیل تعارضات فرهنگی، پیچیده، کنایی و تکان دهنده اند.
تانیزاکی درمنطقه نیهون باشی از توابع توکیو درخانوادهای از تجار متمول شهر بدنیاآمده است. پدرش، مالک مطبعهای بود که توسط پدربزرگ جونیچیرو راه اندازی شده بود. دوران کودکیاش، همانگونه که خود اعتراف کرده، بانازو تنعم توام بوده، لیکن دوران بالندگی او مقارن بازمانی بوده که بنیه مالی خانواده بشدت تحلیل رفته است. تانیزاکی در دانشکده ادبیات دانشگاه سلطنتی توکیو پذیرفته شد اما درسال ۱۹۱۱ درپی عدم استطاعت درپرداخت شهریه ازآن اخراج گردید.
نقطه آغاز فعالیت ادبی وی به سال ۱۹۰۹ برمی گردد. نخستین اثر وی که نمایشنامهای تک پردهای بود، در نشریهای که به همت خود او پاگرفته بود، چاپ گردید. در نخستین سالهای فعالیت ادبی، تانیزاکی که شیفته غرب و تمام وجوه زندگی مدرن شده بود، دراین مسیر تاجایی پیش رفت که درسال ۱۹۲۲ به یوکوهاما نقل مکان نمود. ساکنین پرشمار یوکوهاما، همان مهاجرینی بودند که درخانههایی به سبک غرب سکنا گزیده وبا میل خود یک زندگی به سبک کولیان اختیار کرده بودند. چنین نگرش کولی وار به جهان، درپارهای ازآثار اولیه او منعکس شده است.
آوازه نام او، اول بار درسال ۱۹۱۰ با انتشار داستان کوتاه " خالکوب" درژاپن برسر زبانها افتاد. دراین داستان نقاش خالکوب تصویر بزرگی ازیک عنکبوت را روی بدن زن جوان زیبارویی نقش میزند. ازآن پس زیبایی زن به قدرتی شیطانی و ویرانگر مبدل میشود، قدرتی که درذات خود نیروهایی همچون شهوت پرستی و آزارگری را درهم سرشته است.
سرنوشت زنانه، مضمونی است که در بسیاری از آثار اولیه او نظیر "کودکان"، "راز" و "شیطان" به دفعات تکرار شده است. آثار دیگری ازوی که درزمان امپراطور تایشو انتشار یافت شامل SHINDO و ONI NO MEN هستند که از پارهای جهات زندگینامه خود نویسنده بشمار میآیند. او درسال ۱۹۱۵ تشکیل خانواده داد، ازدواجی که به ناکامی انجامید و تنش روحی ناشی ازاین شکست درآثار اولیه چندی چون " چراکه دوستش میداشتم" (1921) و رمان " درمیان مردان وخدایان"(1924) متبلور شده است. مضافا، درحالیکه بنظر میرسد برخی از دستنوشتههایش ملهم از اشخاص و جریانات واقعی زندگی شخصیاش باشد، بااین وجود تانیزاکی نویسندهای است که آثارش درقیاس باآثار سایر همقطاران ومعاصرین، ازرنگ و بوی زندگینامه نگاشتی کمتری برخوردار است. او مدت زمان کوتاهی درکسوت نویسنده سناریو برای کمپانی "جنبش سینمای ناب" درخدمت سینمای صامت ژاپن بود و ازاین رهگذر مقدمات ورود مضامین مدرنیستی را به دورن فیلمهای ژاپنی فراهم ساخت.
وی سناریوهایی برای فیلمهای " چوگان بازی غیرحرفه ای" (1922) و "شهوت شیطانی" (1923) نوشت که براساس اقتباسی از داستانی به همین نام نوشته یوئیدا آکیناری شکل گرفته بود.دوران زندگی در کیوتو
پس از زمین لرزه عظیم کانتو درسال ۱۹۲۳، تانیزاکی به کیوتو اسباب کشید وهمین مسئله باعث شد که محبوبیت وی درانظار خلق بشدت روبه افول گذارد. ویران شدن بناهای تاریخی توکیو، درکنار فقدان دوستان و همسایگان موجب تغییرات شگرفی در باورهای او شد و بدین سان علاقهای که وی درموسم جوانی به غرب و مدرنیته داشت به یکباره جای خود را به عشقی احیاشده درقبال زیبایی شناسی و فرهنگ ژاپنی بخصوص فرهنگ کانزایی ،منطقهای مشتمل بر اوزاکا، کوبه و کیوتو، داد.
نخستین اثر بلند داستانی که وی پس از فاجعه زمین لرزه به رشته تحریر درآورد، رمان بسیار موفق "نائومی" بود که کنکاشی است تراژیک- کمیک که پیرامون مسایلی چون طبقه اجتماعی، گرایشات جنسی و هویت فرهنگی صورت گرفته است. تانیزاکی با الهام از گویش مردم (اهالی) اوزاکا، رمان "مانجی" را نوشت که طی آن علاوه بر مضامین دیگر به مضمون همجنس گرایی زنان نیز پرداخته است. متعاقب آن اثر کلاسیک "حکایت کوموشی" به نگارش درمی آید که داستان مردی ست ازتوکیو که درجایی نزدیک اوزاکا ساکن شده و درکشاکش مدرنیزاسیون غربی و سنت ژاپنی رفته رفته به خویشتن واقعی خود دست مییابد. داستان " یوشی نوکوزا" (1931) حتی برغم اتخاذ فن روایت در ورایت که تمهیدی غربی درداستان نویسی است، تلمیحی دارد به تئاتر بانراکو و کابوکی و سایر اشکال باستانی (سنتی) ژاپنی.
طبع آزمایی او درسبکهای روایی با نگارش آثاری نظیر " تصویری از شونکین" و بسیاری آثار دیگر که تلفیقی از زیبایی شناسی سنتی و دغدغههای خاص نویسنده میباشند، به راه خود ادامه میدهد.
شوری که نسبت به ادبیات کلاسیک ژاپن درجان وی برانگیخته شده بود، عاقبت دربرگردانی که از آثار کلاسیک قرن یازدهم به زبان امروزی ژاپنی (ژاپنی رایج) انجام داد، به اوج خود رسید. این آثار عبارت بودند از:
"حکایت جانجی" وشاهکارش یعنی" خواهران ماکیوکا"؛ که داستان اخیر، شخصیت پردازی مفصلی است از چهار خواهر متعلق به خانوادهای ثروتمند از بازرگانان اوزاکا که شاهد پایمال شدن امیدهای زندگی خود در کوران حوادث سالهای جنگ دوم جهانی هستند. خانواده ماکیوکا، درفضایی کاملا شهری، با همسایگان و دوستان اروپایی خود روزگار میگذرانند بی آنکه از بحرانهای هویتی – فرهنگی شایع در شخصیتهای اولیه تانیزاکی خبری درمیان باشد.دوران پس از جنگ
پس از جنگ دوم جهانی، تانیزاکی با دریافت جوایزی چند در قلمرو ادبیات ژاپن، دوباره به اوج اشتهار رسید و تاپایان حیات، لقب بزرگترین نویسنده معاصر ژاپن را یدک کشید. درسال ۱۹۴۹ موفق به دریافت نشان فرهنگی ازسوی دولت وقت ژاپن گردید، همچنین پنج سال بعد یعنی درسال ۱۹۶۴ بعنوان یک عضو افتخاری آکادمی هنر و ادبیات آمریکا انتخاب شد، عنوانی که یک ژاپنی نخستین بار بود که مفتخر به احرازآن میشد.
اولین اثر وی بعد از جنگ دوم جهانی، "مادر کاپیتان شیگموتو" (1950-1949) نام داشت که مضمون آن درامتداد همان مضامین تکراری و تکان دهنده تانیزاکی مبنی برگرایش جنسی پسر به مادر میباشد. این داستان همچنین بازگوکننده مساله جنسیت (میل جنسی) درسنین سالخوردگی است؛ دستمایهای که درآثار بعدی او مانند "کلید"(1956) نیز مورد مداقه قرار میگیرد. داستان کلید رمانی است روانشناختی که درآن پروفسوری سالمند به نیت شعله ور ساختن امیال سردی پذیرفته خود، همسرش را وادار به ارتکاب سکس میکند. شخصیتهای تانیزاکی غالبا بازیچه خیالپردازیها وامیال شهوانی هستند. دریکی ازآخرین رمانهای او موسوم به "خاطرات یک پیرمرد دیوانه" (1962-1961) پیرمردی که خاطرات خود را مینویسد دچار سکتهای میشود که دراثر افراط درهیجانات جنسی حادث شده است. وی درخاطرات خود، هم به ذکر امیال گذشته خود پرداخته و هم تلاشهای فعلی خود را شرح میدهد که چگونه سعی دارد عروس خود را تطمیع کند تا درازای دریافت چیزهایی کم بها اقدام به تحریک جنسی او نماید.
تانیزاکی در سی ام جولای ۱۹۶۵، اندک زمانی پس از برگزاری جشن هفتاد و نهمین سال تولدش در منطقهای بنام یوگاوارا، واقع در جنوب غربی توکیو، بدرود حیات گفت.
بسیاری از آثار بجامانده از تانیزاکی بشدت شهوانی هستند، دراین بین مقدار انگشت شماری نیز مخصوصا حول محور شهوت پرستی میچرخند و میتوان گفت که رشتهای ازفلسفه پردازی کنایی (طنزآلود) بهمراه نوعی شوخ طبعی ذاتی، همه این آثار را بهم پیوند میدهد. گرچه تانیزاکی عمده شهرت خود را مرهون رمانها و داستانهای کوتاهش است، لیکن دستی نیز در سرایش شعر، نگارش نمایشنامه ومقاله داشته است. صرفنظر از همه اینها، تانیزاکی قصه گویی قهار و چیره دست بود.از تانیزاکی بیشتر بدانیم
تانیزاکی درمیان سایر نویسندگان ژاپنی، شخصیتی بود که به کاوش درتاثیر فرهنگ غرب برمیراث باستانی فرهنگ ژاپن، همت گماشت. بعدازانتشار رمانهایی باسبک نسبتا رایج، تانیزاکی به سیاق داستانسرایی سنتی و روایت تجربی روی آورد و باذکر اینکه هم درساحت خوانش و هم درقلمرو نگارش "به چیزی جز دروغ" علاقهای نداشته، براین نتکه اصرار ورزید که اساس و بنیان قصه بر"جعل" و دروغ استوار است.
" درجایی خواندم که مردانی که درجوانی سخت دلباخته زنان میشوند وقتی پابه سن میگذارند به تدریج به گردآوری عتیقه جات رو میآورند، سرویسهای چای خوری و آثار نقاشان جایگزین سکس میشود."
همانطور که ذکر شد خانواده تانیزاکی صاحب چاپخانهای بود که توسط پدر بزرگ تانیزاکی در نزدیکی محله علافان برپاشده بود. او از پدر بزرگش چنین نقل میکند:
"پدر بزرگ مرا که نوه آخرش بودم بسیار دوست میداشت، حتی درهمین سالهای اخیر گاهی ناگهان احساس میکنم که صدایش را میشنوم که نامم را صدا میزند: جونی جی، جونی جی درست همانطور که در کودکی ام زمانیکه زنده بود، صدایم میزد. یک عکس خیلی بزرگ از او همیشه درخانه در معرض دید بود، طوریکه چهره او را بخوبی بخاطر سپرده بودم و میتوانستم درذهنم مجسم کنم و هرموقع که دلم میخواست پدربزرگ را ببینم."
خانواده تانیزاکی پس ازاینکه به دفعات دچار بحران مالی شده بود، ثروت و رفاه پیشین خود را ازدست داده بود. تانیزاکی مادرش را که تا شش سالگی از پستان او تغذیه کرده بود سخت دوست میداشت. والدینش برغم مضیقه مالی، اورا درناز و نعمت پرورانده و بسیار به تماشای تئاتر میبردند. چندانکه دیری نگذشت که استعدادی برای نمایشنامه نویسی و هنرهای سنتی دراو پدیدار شد.
گفتنی ست همانگونه که ذکر آن رفت، یکی از موفق ترین داستانهای کوتاه او داستان "خالکوب" است که ردپایی از تاثیر بزرگانی چون ادگار آلن پو و اسکار وایلد درآن بچشم میخورد. او همچنین "تصویر دوریان گری"، شاهکار اسکار وایلد را به ژاپنی برگرداند. درداستان خالکوب، شخصیت اصلی که یک زن جوان است، همینکه روی بدنش خالکوبی میشود، دچار تغییر و دگرگونی میشود. درحالیکه دررمان اصلی یعنی اثر جاودان اسکار وایلد (تصویر دوریان گری)، تصویر شخصیت اصلی است که نشانگر انطاط اخلاقی سوژه است؛ در داستان تانیزاکی (خالکوب)، این طرح و نقشه استاد خالکوب است که موجبات دگرگونی ژن را فراهم میسازد.
" ایستاده درکناری، ماده عنکبوت درشتی را که برپشت دخترک خالکوبی کرده بود ورانداز میکرد و چون درآن دقیق شد دریافت که جوهر تمام زندگیاش را درآن خلاصه کرده است. اکنون که خالکوبی تکمیل شده بود، استاد نقاش از وجود خلائی بزرگ آگاه بود… برای آنکه زیبایی را به تو ارزانی دارم، ذره ذره روحم را دراین تصویر ریخته ام، ازاین پس درسرتاسر ژاپن زنی نیست که جلودار تو باشد! و دیگر بار هرگز ترس درتو راه نمی یابد و مردان همه، مردان همه پیش مرگ تو خواهند بود…"
مضمون زیبایی زنانه درکنار ثبات اخلاقی، دستمایه نوشتههای بعدی اوست که دراین بین داستان "گرداب" که طی آن زنی زشت در هیات راهبهای بودایی دراثر یک نقاش ظاهر میشود، قابل ذکر است.
تانیزاکی بعداز مهاجرت به اوزاکا که درآن دوران ناحیهای بس قدیمی وعقب مانده محسوب میشد، نقطه عطفی درحیات خود پدید آورد. درهمانجا بود که الگوهای غربی را به سویی نهاد و بنای موانست با ادبیات سنتی بخصوص اثری کلاسیک بنام "قصه جانجی" نوشته بانو موراساکی (۱۰۳۰-۹۸۰) را گذاشت.
رمان نائومی او داستانی است دنباله دار و محصول اواسط دهه بیست. مهندسی ۲۸ ساله بنام جوجی دل به عشق زن جوانی میسپارد که سرتاپا غرق در فرهنگ غرب شده است. به موازات رشد فزاینده شهرنشینی درژاپن، ژاپنیها و خارجیها مشتاقانه باهم درمی آمیزند، آئینها و رویکردهای فلسفی جدید ازهمه نوع به منصه ظهور میرسند و زنان و مردان مدلهای روز غرب را تقلید میکنند. شکی نیست در روزگاری که چنین اوضاعی حاکم است نوع رابطه زناشویی، بطرزی بی سابقه در جمیع جهات رو به تغییر و انحطاط میگذا
د. ( نقل از کتاب نائومی)
دررمان " حکایت کوموشی" پیرنگ داستان همچنان براساس اصطکاک موجود میان ارزشهای سنتی و فرهنگ مدرن طراحی شده و دو شهر توکیو و اوزاکا سمبلی ازاین تعارض ارایه میکند ( توکیو سمبل یکی و اوزاکا سمبل دیگری). قهرمان داستان که فردی است بنام کانامی خودرا فرزند زمان خویش میپندارد لیکن عاقبت درپی جریاناتی چند، دست از دنیای مدرن فرومی شوید.
زمان نگارش رمان " پروفسور رادو" (28-1925) که داستانی است شهوانی درباب استاد دانشگاهی مجرد و غیرعادی، مقارن با پایان ازدواج دوم اوست و این بار نوبت ماتسوکو، همسر سوم است که همچون خیل معشوقههای دوران زندگیاش، به کعبه آمال نویسنده مبدل میشود.
ره آورد سالهایی که تانیزاکی به غور و تعمق درتاریخ ژاپن پرداخت، آفرینش پارهای از زیباترین آثار اوست. "سرگذشت اسرارآمیز ارباب ماساشی" (1935)، ماجرای جنگهای داخلی قرن شانزدهم را دربرمی گیرد. دراین داستان بانو کیکیو به خونخواهی قتل پدر ومخدوش ساختن چهره قاتل به پا میخیزد اما برخلاف تصورش، مقصر اصلی، نه همسر او بلکه دلباخته او یعنی ارباب موساشی است که گرایشات نامتعارف جنسیاش شالوده و اساس کل داستان را تشکیل میدهد. تبلور تحسین و تمجید تانیزاکی از اوزاکای قدیم را میتوان در رمان "خواهران ماکیوکا" (1930) که نوعی بازآفرینی سبک و سیاق زندگی خانوادگی دراوزاکای دهههای ۱۹۳۰ میباشد، مشاهده کرد.
نخستین فصل این رمان درطی جنگ جهانی دوم به بازار آمد لیکن دستگاه سانسور دولت نظامی وقت از انتشار قسمتهای بعدی آن جلوگیری کرد. اما تانیزاکی کار نگارش را ازسر گرفت و باهزینه خود فصل اول را چاپ و نسخههایی ازآن را دراختیار دوستان قرار داد. در ۱۹۴۷ فصل دوم رمان مذکور منتشر شد و فصل سوم نیز اول بار بصورت داستان دنباله دار دریکی ازمجلات ژاپن بچاپ رسید.
گرچه تانیزاکی شخصیت همسر و سه خواهرزنش را بعنوان الگو دررمان "خواهران ماکیوکا"بکاربست- وخودنیز نقش جزئی میانه اثر ایفاء نمود- بااین وجود رمان مذکور را نمی توان در زمره داستانهای ROMANA CLEF ( داستانی که نامها و جریانات آن ما به ازای خارجی دارند) درشمارآورد. تانیزاکی قصد داشت که محیط فرهنگی روبه زوال اوزاکا، همچنین زبان مردم و نیز سبک زندگی روزمره طبقه متوسط آنرا ثبت و ضبط نماید. داستان خواهران ماکیوکا قصه چهار خواهری است که سعی دارند همسری مناسب برای یوکی کو، خواهرسوم، پیدا کنند. یوکی کو دختری است بااعتقادات سنتی که خواستگاران بسیاری را رد کرده و مجرد باقی مانده است؛ اما تائکو که جوانترین و متجددترین خواهر دربین آنهاست، بالاجبار باید طبق عرف جامعه منتظر بماند تا یوکی کو ،خواهر بزرگتر، ازدواج کند.
تانیزاکی در مقالهای تحت عنوان "درستایش سایهها" (1934-1933) به بیان عشق اندوه فزای خود درقبال آداب و سنن گذشته و نیز ته ماندهها و بقایای آن میپردازد ولو اینکه این آثار، آثاری معمولی و فرتوت بوده باشند. وی دراین مقاله روشنی زننده غرب را در تقابل باچهره گل آلود (ارزشهای) ژاپنی ارزیابی کرده و میگوید:
" من دست کم باید در ساحت ادبیات، این سایه سارها را که مدام از دستشان میدهیم حفظ کنم. دراین بنای باشکوه که آنرا ادبیات میخوانند سایه بانهایی استوار و دیوارهایی تاریک خواهم ساخت، آنگاه آن چیزها را که بیش ازحد روشن مینمایند، بدرون سایهها خواهم فرستاد و آرایههای نابجا را خواهم زدود."
تانیزاکی دررمان "کلید" (1965) داستان وصلتی را پیش میکشد که روبه زوال است؛ وصلتی که از مجرای خاطراتی که دوشادوش هم پیش میروند به محک آزمایش کشیده میشود.
" اگر اکنون برای اولین بار، خاطرات من به رابطه جنسی مربوط شود، آیا او دربرابر وسوسهها تاب مقاومت خواهد داشت؟ او ماهیتا فردی است مرموز، رازنگهدار، همواره گوشه گیر و اهل تجاهل. بدتر ازهمه اینکه او چنین منشی را به حجب و حیای زنانه تعبیر میکند. حتی اگر من درچند جای (نقطه) متفاوت کلید کشوی قفل شده ام را پنهان کنم، زنی مثل او ممکن است همه سوراخ سنبهها را به دنبال کلید زیرورو کند."
دوشخصیت داستان، بنارا براین میگذارند که از دفتر خاطرات خود بعنوان وسیله ارتباط متقابل استفاده کنند و درحالیکه تلویحا به خواندن یادداشتهای هم رضایت داده اند در ظاهر، عکس آنرا وانمود میکنند. این خاطرات موانعی را که سد راه تفاهم آنها شده پدیدار میکنند همچنین پرده از ماهیت مشکلاتی برمی دارند که حتی درجریان کنش مشترکی چون آمیزش جنسی موجب فاصله گرفتن آندو از همدیگر میشود. داستان کلید در سال ۱۹۵۹ از سوی فیلمسازان ژاپنی " کن ایچیکاوا" و "شنیتو براس" به قالب فیلم درآورده شد.
درداستان کوتاه "دزد"، تانیزاکی بار دیگر مضمون دروغ و راستی را مورد بررسی قرارمی دهد. راوی دانشجوی جوانی است که باتهام دزدی از رفیق خود مورد سوء ظن قرارگرفته است. درجایی از داستان میگوید:" این نکته نیز برای من روشن شد که اگر حتی پاکترین آدمها هم قراراست گرایشات غیراخلاقی داشته باشند، دراینصورت شاید من تنها کسی نباشم که خیال دزدی به سرش زده باشد."
درپایان داستان راوی ضمن اعتراف به جرم خود، درمقام دفاع ازخویشتن میگوید که او واقعیت را ولو بصورت تلویحی و غیرمستقیم بازگو کرده است.
شماری از داستانهای تانیزاکی درژاپن و سایر کشورها بصورت فیلم درآمده است. اودرسال ۱۹۴۹ به بهانه انتشار رمان "خواهران ماکیوکا" موفق به اخذ جایزه سلطنتی شد. وی سالهای آخر عمرش را بیشتر در کان زی سپری کرد.
درفاصله سالهای ۵۶-۱۹۵۵ خاطرات دوران کودکی او به شکل داستانی دنباله دار در یکی از مجلات ژاپن چاپ شد و بعدها نیز به سال ۱۹۸۸ بزبان انگلیسی انتشار یافت. -
چوشینگورا توسط: ۲۲۰,۰۰۰ ریال
“… پرآوازه ترین نمایش در تاریخ تئاتر ژاپن، هم کابوکی و هم عروسکی، که الهامبخش نمایشها، فیلمها و مجموعههای تلویزیونی بیشماری شده است. این محبوبترین نمایش مردم ژاپن داستانی است از وفاداری سامورائیها.” تاریخ ژاپن کمبریج، جلد چهارم، ص ۷۵۸٫
داستان چوشینگورا بر مبنای یک واقعهی تاریخی است، که در آن ۴۷ رونین، سامورائیهای بیمخدوم، به کینخواهی ظلمی که بر فرمانده آنها رفته است متحد میشوند و با فداکردن همه چیز- عشق، خانواده، آبرو، زندگی، از عامل فروپاشی خاندان فرماندهشان انتقام میگیرند. داستانی از زنجیرهی: ظلم، عدالت، کینخواهی و، از همه برتر، وفاداری در جایگاه بزرگترین انگیزه برای تحرک انسانی. داستانی که مانند نمایشنامههای شکسپیر، تعابیر گوناگونی میپذیرد: در سالهای ۱۹۲۰ میلادی، نمادی از مقاومت در برابر قدرتی که با ارعاب حکومت میکند، در سالهای ۱۹۷۰ میلادی نماد مقاومت شهروندانی که از فساد مالی سیاستمداران بیزاراند و همیشه، در بحرانهای اقتصادی، نماد مبارزهی رونینهای شغلی، کارجویان، در برابرِ کارفرمایان.
علی فردوسی، مترجم این اثر بزرگ، دارای درجهی دکترا در جامعهشناسی در سال ۱۹۸۵ میلادی از دانشگاه پنسیلوانیا است. او پس از پنج سال کار در دانشگاههای کالیفرنیا (برکلی و لوس انجلس)، از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۷میلادی نخست به عنوان استاد مدعو در دانشگاه مطالعات خارجی توکیو و سپس کارشناس بینالمللی در رادیو تلویزیون ملی ژاپن مشغول به کار بوده است. او اکنون استاد و مدیر گروه تاریخ و علوم سیاسی در دانشگاه نوتردام دو نامور ایالت کالیفرنیا است. ترجمهی چُوشینگورا به فارسی دومین ارمغان او از سفر ژاپن است. پیش از آن ترجمهی فارسی یادنامهی شُونکین، اثر نویسندهی بزرگ ژاپنی جونئیچیرو تانیزاکی، از وی به چاپ رسیده است.
تا به حال دیدگاهی ثبت نشده است.